ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
1391/11/26 ، 02:52 عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: 1391/11/26 ، 02:55 عصر، توسط keiivan.)
با سلام خدمت تمامی دوستان عزیزم .
دوستان هدف از راه اندازی این تاپیک این است که شما بتوانید زبان اینگلیسی
را مسلط شوید و بتوانید صحبت کنید. بعضی از دوستان که می خواهند تازه این زبان را شروع کنند به یاد گیری و نمی دانند باید از کجا شروع کنند. این تاپیک می تونه براشون مفید باشه....
با سپاس
جلسه یکم
دوستان یادگیری زبان اینگلیسی برای انهائی که در محیطی بسر می برند که مردمان ان به اینگلیسی صحبت می کنند اسان تر است چون محیط بروی انها تاثیر می گذارد.و به راحتی تمام مکالمات روزمره با توجه به نیازشان ملکه ذهنشان می شود و روز به روز به دایره لغاتشان افزوده می شود. و به راحتی می توانند کم کم اینگلیسی صحبت کنند.اما برای ان دسته از افراد که در این چنین محیط های نیستند برای فرا گیری زبان نیاز به این دارند تا اشنای با دستور زبان پیدا کنند. و پارامتر مهمی برای یادگیری اصولی زبان هست. دوستان باید توجه داشته باشند که یادگیری دستور زبان و لغات نباید جدا از هم باشد و باید این دو را با هم بالا بیاورند. تا بتوانند زبان اینگلیسی را صحبت کنند.
که هدف ما هم در این تاپیک همین است و برای تقویت خود در خواندن
می توانید از کتاب های داستان استفاده کنید و همچنین خواندن روز نامه هم خیلی مفید است و برای بهبود لیسینینگ می توانید در ابتدا از فیلم های زبان اصلی استفاده کنیدبا زیر نویس فارسی و به مرور بدون زیر نویس تا شنیدارتان بهبود بخشیده شود.
در این جلسه خوب است که کمی از فواید خواندن را بدانید.
امتیازات و مزایای خواندن:
زمانی که یک زبان را می آموزید ، Listening ، Speaking ، Writing مهم هستند. Reading می تواند بسیار مهم باشد. Reading امتیازات زیادی دارد شامل:
یادگیری واژگان درست:
زمانی که چیزیرا میخوانید معمولا با کلمات جدید مواجه می شوید.اگر به نظر شما تعداد کلمات جدید زیاد است سطح آن نوشته برای شما بالاست و باید متن ساده تری را برای مطالعه انتخاب کنید. اما اگر فقط به عنوان مثال 5 کلمه جدید در هر صفحه موجود باشد ، شما میتوانید به راحتی این کلمات را فراگیرید. برای این کار حتی نیازی به دیکشنری هم نخواهید داشت و می وینید معنا را با توجه به مفهوم متن بفهمید. از این طریق نه تنها کلمات جدیدی را یاد میگیرید بلکه به طور طبیعی با نحوه کاربرد ان ها نیز آشنا میشوید.
یک نمونه برای Writing :
زمانی که می خوانید ، مثال خوبی ازWriting را مشاهده می کنید. متن هایی که می خوانید ساختارها و اصطلاحاتی را که در زمان نوشتن می توانید مورد استفاده قرار دهید ، مشاهده می کنید.
مشاهده ساختار درست انگلیسی :
معمولا اشخاص زمانی که می نویسید از انگلیسی صحیح با ساختار گرامری درست استفاده می کنند.اما همیشه در صحبت کردن این موارد رعایت نمی شوند. بنابراین با خواندن شما می توانید به طور طبیعی انگلیسی با گرامر صحیح را مشاهده کرده و فراگیرید.
با سرعت دلخواه خودتان کار کنید:
شما می توانید هر اندازه که دوست داشته باشید سریع یا کند بخوانید. می توانید 10 صفحه را در مدت 30 دقیقه بخوانید یا این که برای مرور یک صفحه یک ساعت وقت صرف کنید. اهمیتی ندارد، انتخاب با شماست. در زمان صحبت کردن یا گوش دادن این امکان را نخواهید داشت. یکی از مهم ترین مزیت های خواندن همین است زیرا افراد مختلف با سرعت های متفاوتی کار می کنند.
علایق شخصی :
چیزی را برای مطالعه انتخاب کنید که به آن علاقه مندید و می تواند برای شما جالب و لذت بخش باشد. به عنوان مثال اگر می خواهید به زبان خودتان در مورد فوتبال مطالعه کنید ، چرا این کار را به انگلیسی انجام ندهید؟! با این کار می توانید در مورد فوتبال اطلاعات کسب کنید و همزمان انگلیسی خود را تقویت کنید.
5 نکته در مورد خواندن:
نکته اول:
سعی کنید متن هایی را بخوانید که در سطح خودتان هستند. چیزی را بخوانید که بتوانید آن را درک کنید. اگر هر3 کلمه که می خوانید مجبور شوید که توقف کنید و از دیکشنری استفاده کنید ، برای شما جالب نخواهد بود و به زودی ناامید خواهید شد.
نکته دوم:
کلمات جدید را یادداشت کنید اگر در هر صفحه چهار یا پنج کلمه جدید وجود دارد آن ها را در دفترچه لغت خودیادداشت کنید.اما این کار را در هنگام خواندن انجام ندهید. در عوض سعی کنید که هنگام خواندن معانی آن ها را حدس بزنید. با یک قلم آن ها را علامت بزنید سپس زمانی که خواندن متن به پایان رسید برگردید و آن ها در دفترچه لغت خود یادداشت کنید.
نکته سوم:
به طور منظم مطالعه کنید. به عنوان مثال هر روز به مدت زمان کوتاهی مطالعه کنید.مطالعه 15 دقیقه در روز بهتر از مطالعه 2 ساعت و یک بار در هفته است. یک زمان خاصی را برای خواندن تنظیم کنید و طبق برنامه مشخصی این کار را انجام دهید. به عنوان مثال میتوانید به مدت 15 دقیقه قبل از خواب یا پس از بیدار شدن یا در زمان ناهار بخوانید.
نکته چهارم :
همه چیز را آماده داشته باشید:
1) مطلبی برای خواندن 2) یک ماژیک برای هایلایت کردن کلمات سخت 3) دفترچه لغت 4) یکقلم برای یادداشت کلمات
نکته پنجم :
چیزی را بخوانید که به آن علاقه دارید. مجله یا کتابی را انتخاب کنید که موضوع آن مورد علاقه شما می باشد.
چیزهایی را که می توانید بخوانید :
روزنامه :
در همه شهرها می توانید روزنامه های انگلیسی زبان را تهیه کنید. روزنامه ها در مورد زندگی واقعی و اخبار هستند و به همین علت جالبند. اما خواندن آن ها آسان نیست. اگر در سطح Intermediate یا بالاتر هستید ، روزنامه بخوانید.
مجلات :
بعضی از مجلات به صورت هفتگی و بعضی دیگر به صورت ماهانه منتشر می شوند. می توانید مجلات انگلیسی زبان را در بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا بیابید. بسیاری از مجلات عکس های زیادی دارند که می تواند در درک مطلب به شما کمک کند. برای خواندن بیشتر مجلات باید در سطحIntermediateباشید اما بعضی از مجلات برای سطح Pre- Intermediate نیز مناسبند.
کتاب ها :
کتاب ها معمولا به دو دسته تقسیم می شوند :
* Non-fiction : (تاریخ ، بیوگرافی ، سفر ، آشپزی و ....)
* Fiction ( داستان ها و رمان ها )
کتاب ها در همه سطوح نوشته می شوند ، هم آسان و هم سخت. به همین علت برای یادگیری زبان بسیار مناسبند.
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
ادامه جلسه یکم
دوستان همان طور که دیدید نکاتی در مورد فواید خواندن برای شما بیان کردم که امیدوارم ان را کاملا فرا گرفته باشید.دوستان توجه کنید که اگر کسی در بخش اول مشکلی دارد مخصوصا در خواندن ان را مطرح کند تا به ان رسیدگی شود چون همانطور که گفتم خواندن یکی از پارامتر های مهمی برای کسانی می باشد که تازه شروع کرده اند چون باید متن درسطح خودتان را انتخاب کنید در خواندن کلمات زیادی را مشاهده می کنید ساختار جمله بندی را می بینید که به دستور زبان بر می گردد. و غیره.....
کسانی که می خواهند درست بخوانند و درست صحبت کنند باید کلمات را با تلفظ درست بیان نمایند . که در ادامه جلسه اول می خواهیم به فنو تیک و کار با دیکشنری بپردازیم البته در تمام دیکشنری ها علائم فنوتیک هر کلمه در جلوی ان امده
ولی احساس کردم شاید خیلی ندانند که فنوتیک چست یا دیکشنری و کاربرد انها چگونه می باشد. به همین خاطر توضیح مختصری در مورد فنوتیک می دهیم. و کار با دیکشنری که خیلی مهم است.
تهيه يک ديکشنري خوب
اگر شما يك ديكشنري خوب تهيه كنيد، از بيشتر زبانآموزهاي ديگر جلو زدهايد! شايد اين باور نکردني به نظر بيايد، ولي بيشتر افراد براي خريد يک ديکشنري به يک کتابفروشي ميروند و اولين ديکشنري را که ببينند خريداري ميکنند. اين يک اشتباه بزرگ است! يک ديکشنري بد دير يا زود شما را با مشکل مواجه خواهد کرد و به هر ترتيب مجبور خواهيد شد يک ديکشنري ديگر خريداري کنيد.
خريد يک ديکشنري خوب بسيار مهم است، زيرا:
يک ديکشنري خوب راهنماي شما در مسير فراگيري زبان خواهد بود، چرا که به شما لغتهاي جديد، نحوهي تلفظ صحيح واژهها و چگونگي به کار بردن آنها را خواهد آموخت. زبانآموزان موفق از ديکشنريهايشان هميشه و بطور مرتب استفاده ميکنند: هنگام مطالعهي يک کتاب، در کلاسهاي زبان، هنگام نوشتن ايميل، موقع انجام تکاليف، هنگام جستجو در اينترنت و ....
اين اولين، مهمترين و در عين حال آسانترين گام شما در راه آموزش زبان انگليسي است – براي خريد يک ديکشنري به پول زيادي احتياج نداريد (بسيار کمتر از هزينهي کلاسهاي زبان).
خريد يک ديکشنري براي شما مقداري هزينه در بر خواهد داشت و اين چيز خوبي است! وقتي شما در راه فراگيري زبان پول خرج ميکنيد، در واقع انگيزهتان را براي تداوم آن دو چندان ميکنيد.
يک ديکشنري خوب چه ويژگيهايي دارد؟
هنگاميکه صحبت از ديکشنري به ميـان ميآيد، افـراد اغلب بـه يک ديکشنري دو زبانه، مثلاً انگليسي به فارسي، فکر ميکنند. اما بايد بدانيد که بهترين ديکشنري براي زبانآموزها، ديکشنري تکزبانه يا انگليسي به انگليسي است. البته منظور من اين نيست که نبايد از ديکشنري انگليسي به فارسي استفاده کنيد، بلکه منظور اين است که تأکيد اصلي شما بايد روي ديکشنري انگليسي به انگليسي باشد. دیکشنری انگلیسی به فارسی در جمله سازی خیلی مفید است که بعدا به ان اشاره می کنم. اما در اينجا به بيان ويژگيهاي يک ديکشنري انگليسي به انگليسي ميپردازم.
در يک ديکشنري انگليسي به انگليسي کلمات ترجمه نشدهاند، بلکه به زبان انگليسي توضيح داده شدهاند، بنابراين استفادهي منظم از اين نوع ديکشنريها باعث ميشود بطور خودکار گرامر و لغات را بخاطر بسپاريد. آنها فايدهي ديگري هم براي شما دارند و آن اينست که هنگاميکه يک لغت را در ديکشنري جستجو ميکنيد ممکن است با کلمات تازهتري هم مواجه شويد و بدين ترتيب در يک زمان چند لغت را فرا ميگيريد.
بطور کلي يک ديکشنري خوب بايد اطلاعات زير را به شما برساند:
توضيح معني هر لغت به انگليسي
تلفظ صحيح لغت از طريق علائم فونتيک (ترجيحاً با روش IPA)
نوع کلمه (صفت، فعل، قيد، اسم و...)
ويژگيهاي دستوري يا گرامري كلمه (مثلاً قسمتهاي دوم و سوم فعل، قابل شمارش يا غيرقابل شمارش بودن يک اسم و...)
ترتيب قرارگيري لغات (مثلاً do homework و نه make homework)
جملات نمونه براي هر لغت
کلمات هم معني و متضاد (بعضي از لغات)
يك ديكشنري خوب علاوه بر اطلاعاتي كه بايد به شما برساند، بايد از ويژگيهاي زير هم برخوردار باشد:
توضيح معني هر لغت بايد نحوهي به کار بردن هر لغت را براي شما بيان کند. بطور کلي تعاريف طولاني تر بهتر هستند، چونکه اطلاعات بيشتري را به شما انتقال ميدهند.
بايد هر دو تلفظ آمريکايي و بريتانيايي را داشته باشد.
متداولترين اصطلاحات و افعال چند قسمتي آورده شده باشد.
خوب است که از تصاوير نيز استفاده شده باشد. گاهي يک تصوير را ميتوانيد بهتر از يک تعريف درک کنيد.
معرفي ديکشنري
Cambridge Advanced Learner's Dictionary
Oxford Advanced Learner's Dictionary
Longman Active Study Dictionary
دوستان هر سه این دیکشنری ها خوب است و توصیه می کنم یکی را برای خودتان تهیه کنید.
چطور از ديکشنري استفاده کنيم؟
وقتي که يک لغت جديد را در ديکشنريتان جستجو ميکنيد، يک علامت تيک (√) در کنار آن قرار دهيد. در اين صورت ميتوانيد هر موقع که به صفحهاي «تيکدار» مراجعه ميکنيد، نگاهي سريع به کلمهي مورد نظر بيندازيد تا ببينيد آيا ميتوانيد معني آن را بخاطر بياوريد. به اين ترتيب لغات آموخته شده هميشه جلوي چشمان شما خواهند بود.
هنگاميکه در يک متن با لغت جديدي روبرو ميشويد، ابتدا سعي کنيد معني آن را از روي متن حدس بزنيد، سپس به يک دیکشنری مراجعه کنيد تا ببينيد آيا حدس شما درست بوده است يا نه.
تنها به خواندن تعاريـف اکتفا نکنيد. جملات نمونه حتي از تعاريف هم مهمتر هستند، چونکه آنها به شما نشان ميدهند که چگونه يک لغت (يا يک اصطلاح) به کار برده ميشود و اغلب به شما کمک ميکنند تا معني يک کلمه را بهتر درک کرده و به خاطر بسپاريد. گاهي اوقات توضيح معني يک لغت آن قدر سخت و پيچيده به نظر ميرسد که جملات نمونه تنها راه درک معني آن است.
به خاطر داشته باشيد که بسياري از کلمات بيش از يک معني دارند. اولين معني در ديکشنري هميشه آن چيزي نيست که شما به دنبال آن هستيد. شما بايد معاني ديگر را هم از نظر بگذرانيد تا مطمئن شويد کدام معني به لغت مورد نظر شما نزديکتر است.
روشهای فراگیری لغات
کارتهای نمایش (Flash cards)
استفاده از کارتهای نمایش سریعترین روش برای مرور لغاتی است که نیاز به تکرار دارند. این روش بسیار مؤثر و در عین حال کم هزینه است.
روش کار بدین صورت است که یک دسته کارت مقوایی، در اندازهای که در جیب جا شوند، تهیه میکنید، در یک روی آن لغت انگلیسی را مینویسید و در سمت دیگر کارت معنی آن را به فارسی وارد میکنید. همانطور که کارتها را مرور میکنید، لغتها را به دو دسته تقسیم میکنید: آنهایی که معنی آن را فوراً به خاطر میآورید و آنهایی که به راحتی نمیتوانید معنی آن را به خاطر آورید. به مرور لغتهایی که هنوز به آنها تسلط پیدا نکردهاید آنقدر ادامه میدهید تا اینکه مطمئن شوید آنها را بخوبی یاد گرفتهاید.
دفتر لغت
سعی کنید حتماً یک دفتر لغت مناسب تهیه کنید و هر موقع که به لغت جدیدی برخوردید آن را در دفترتان یادداشت کنید. فقط به نوشتن لغت و معنی آن اکتفا نکنید. بعضی از مواردی که میتوانید در دفترتان ثبت کنید عبارتند از: توضیح انگلیسی معنی لغت، مترادف ها، متضادها، تصاویر، جملات نمونه (به انگلیسی)، علائم فنوتیک، نوع کلمه (اسم، فعل و ...)، نکات گرامری (قابل شمارش، غیرقابل شمارش و ...)، کلمات هم خانواده و ....
کارهای جالبتری هم می توانید انجام دهید: مثلاً میتوانید خودتان با لغت جدید یک جمله بسازید و یادداشت کنید. و یا صفحاتی را به موضوعات خاصی اختصاص دهید؛ مثلاً حیوانات، رنگها و شکلها، پول، مسافرت، غذاها و میوه ها و ....
تصویر سازی ذهنی
در این روش شما یک لغت انگلیسی را با یک لغت فارسی که تلفظ یا املای مشابهی دارد، به نحوی مرتبط می کنید که الزاماً از لحاظ معنایی با هم ارتباطی ندارند. بعنوان مثال اگر شما برای اولین بار به لغت tongue (تانگ: به معنی زبان) برخوردید، متوجه میشوید که تلفظ آن شبیه تانک در فارسی است. بنابراین میتوانید در ذهنتان مجسم کنید که بجای زبان، یک تانک از دهان کسی در حال خارج شدن است!
مثال دوم: فرض کنید شما به لغت در valorousبه معنی شجاع بر میخورید. در این حال میتوانید در ذهن خود چنین مجسم کنید که در کنار دریا ایستادهاید و مشغول تماشای والها هستید. والها یکی یکی به سطح آب میآیند ولی به محض اینکه شما را میبینند میترسند و فرار میکنند، تا اینکه یک وال روس (یک وال از کشور روسیه) به سطح آب میآید و بجای اینکه از شما فرار کند، به سمت شما میآید. شما با خود میگویید: وال روس، شجاع است! (مثال دوم از rezalotfian.blogfa.com)
این تکنیک به شما کمک میکند تا هر چه بهتر معانی لغات را بخاطر بسپارید. همچنین گفته میشود که هرچقدر تصویر ساخته شده عجیبتر باشد، به خاطر آوردن آن هم آسانتر خواهد بود.
تکرار، تکرار و تکرار!
مطالعات نشان میدهند که احتمال فراگیری لغاتی که بیش از 8 بار به هنگام مطالعه متنهای مختلف دیده میشوند، بسیار بیشتر از لغاتی است که کمتر تکرار شدهاند. همچنین زبانشناسان به اتفاق معتقدند که تکرار لغات با صدای بلند به از بر کردن آنها کمک زیادی میکند. بنابراین گاهی همین تکرار کردن ساده حافظه شما را برای بخاطر سپردن لغات دشوار یاری میکند. در ضمن توصیه میشود که جمله کاملی را که لغت مورد نظر را در خود دارد، از بر کنید و یا چند بار با صدای بلند تکرار نمایید.
مطالعه آزاد
شما میتوانید دایره لغات خود را با مطالعه آزاد افزایش دهید، اگر چه بسیاری از زبانشناسان ادعا میکنند که در ابتدا باید بین 3000 تا 5000 لغت و هم خانوادههای آنها را فرا بگیریم تا این توانایی را پیدا کنیم که معنی دقیق لغات را با توجه به متن آن پیدا کنیم. پس تا آنجا که میتوانید وقت آزاد خود را برای مطالعه متنهای انگلیسی (داستانهای کوتاه، اخبار و مقالات و ...) اختصاص دهید. وقتی به لغت جدیدی بر میخورید، ابتدا سعی کنید معنی آن را از روی بقیه متن حدس بزنید و سپس با مراجعه به دیکشنری معنی دقیق آن را پیدا کنید.
طبقهبندی لغات
با طبقهبندی کردن لغات، بخاطر سپردن آنها راحتتر میشود. به مثال زیر توجه کنید:
VEGETABLES
Celery کرفس
Cauliflower گل کلم
Pea نخود
Onion پیاز
Carrot هویج
FRUIT
Pear گلابی
Peach هلو
Apple سیب
Cherry گیلاس
Melon خربزه
شما همچنین میتوانید لغاتی را که از لحاظ دستوری، ریشهای، معنایی و ... با هم مرتبط هستند، یکجا یاد بگیرید:
child بچه, childhood بچگی, childish بچگانه, childless بیبچه (بیاولاد)
و سخن آخر اینکه هیچ کدام از روشهای فراگیری لغات کامل نیستند و هر کدام نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند. بهترین راه این است که این روشها را با هم تلفیق کنید.
توجه: دوستان اگر کسی با علائم فنوتیک مشکل داشت بیان کند. فنوتیک علائمی هستند که تلفظ درست کلمات را در اختیار شما قرار می دهند.
با سپاس
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
ادامه جلسه یکم
چرا فراگيري تلفظ براي زبانآموزان الزاميست؟
اولين تأثيرگذاري
وقتي كه به انگليسي صحبت ميکنيد، تلفظ شما قطعاً اولين (و مهمترين) چيزي است که افراد به آن توجه ميکنند (و نه ساختارهاي گرامري و لغاتي که بکار ميبريد).
هنگامي که با کسي ملاقات ميکنيد و يکي دو جملهي انگليسي به زبان ميآوريد، فکر ميکنيد که او بيشتر به چه چيزي توجه ميکند؟ به لغاتي که به کار بردهايد و يا به ساختارهاي گرامري آن؟ احتمالاً هيچکدام. او بيشتر به تلفظ شما دقت خواهد کرد. اگر نحوهي تلفظ شما بد باشد، او فوراً پيش خود فکر خواهد کرد که شما چقدر بد صحبت ميکنيد. تلفظ شما اولين تأثيرگذاري روي افراد محسوب ميشود
گفتگو
تلفظ خوب بايستي يکي از اولين مواردي باشد که در فرآيند آموزش انگلیسی بدان ميپردازيد. شما بدون استفاده از لغات پيشرفته هم ميتوانيد به سر ببريد –ميتوانيداز لغات ساده براي بيان جملاتتان استفاده کنيد. بدون گرامر پيشرفته هم ميتوانيد به سر ببريد – ميتوانيد بجاي آن از ساختارهاي گرامري ساده استفاده کنيد. اما چيزي به نام «تلفظ ساده» وجود ندارد.
نتايج تلفظ بد بسيار ناگوار است. حتي اگر موقع صحبت کردن از لغات و گرامر پيشرفته استفاده کنيد، ديگران متوجه آنچه که ميخواهيد بگوييد نميشوند.
تقريباً همهي زبانآموزان ميگويند: «من نيازي به يادگيري تلفظ ندارم. من فقط ميخواهم که بتوانم اینگلیسی صحبت کنم.» بسياري از آنها گمان ميکنند که ميتوانند به راحتي به انگليسي صحبت کنند، چونکه آنها ميتوانند زبانآموزان ديگر صحبت کنند.
بهترين راه براي اينکه مطمئن شويد که ميتوانيد بخوبي انگليسي صحبت کنيد اين است که با يک انگليسيزبان صحبت کنيد. اگر او متوجه شد که چه ميگوييد، تازه آن وقت است که ميتوانيد ادعا کنيد که خوب حرف ميزنيد. متأسفانه بسياري از زبانآموزان تلفظ را ناديده ميگيرند. آنها وقتي ميبينند که ميتوانند به راحتي در کلاسهاي زبان
گفتگو کنند، گمان ميکنند که واقعاً خوب حرف ميزنند. اما اگر روزي پيش بيايد که بتوانند با يک انگليسي زبان صحبت کنند، ميبينند که او متوجه حرفـهاي او نميشود. تازه آن وقت است که متوجه ميشوند چقدر تلفظشان بد است.
مکالمه به تنهايي کافي نيست
اگر ميتوانيد با افراد انگليسيزبان به راحتي گفتگو کنيد، بايد به شما تبريک گفت! اين يک موفقيت بزرگ براي شما محسوب ميشود. اما اين کافي نيست. حتي اگر انگليسي زبانها متوجه صحبتهاي شما شوند، اين بدين معني نيست که شما اصلاً لهجهي خارجي نداريد. اگر شما لهجهي غليظي داشته باشيد هيچ کس نخواهد گفت که شما خوب انگليسي صحبت ميکنيد.
چگونه تلفظ انگليسي را فرا بگيريم؟
- اصوات انگليسي را بياموزيد در زبان انگليسي اصواتي وجود دارند كه در كمتر زباني يافت ميشوند. بعنوان مثال اولين صوت موجود در لغت thin يا اولين صوت در لغت away به ندرت در زبانهاي ديگر شنيده ميشوند.
1- همهي اصوات انگلیسی را بشناسید
2- دقت کنيد که آنها چگونه در کلمات و جملات واقعي به گوش ميرسند.
3- براي تمرين به کلمات و جملات انگليسي خوب گوش کنيد و بعد آنها را حتيالامکان صحيح تلفظ کنيد.
اين که شما وقت زيادي را صرف تمرين کنيد خيلي اهميت ندارد؛ مهم اين است که به طور مرتب تمرين کنيد. يک تمرين خوب اين است که موقعي که به چيزي گوش ميدهيد (مثلاً يک فيلم زبان اصلي) سعي کنيد کلماتي را که ميشنويد تکرار کنيد. همچنين ميتوانيد هنگامي که تنها هستيد و وقتتان آزاد است چند کلمهي انگليسي را انتخاب کرده و آنها را با صداي بلند تلفظ کنيد. وقتي که زبان شما به اصوات جديد عادت پيدا کرد، ديگر آنها به نظر شما دشوار نخواهند آمد.
يک تکنيک جالب و مفيد اين است که صدايتان را ضبط کنيد و آنرا با تلفظ صحيح مقايسه کنيد. بدين ترتيب ميفهميد که در کجا تلفظ شما با تلفظ اصلي آن تفاوت دارد و ميتوانيد به تدريج آن را اصلاح کنيد.
2- تلفظ کلمات انگليسي را ياد بگيريد
با نگاه کردن به يک لغت انگليسي شما نميتوانيد به تلفظ آن پي ببريد. مثلاً دو کلمهي do و no را در نظر بگيريد. با آنکه هر دوي آنها به حرف o ختم ميشوند، اما تلفظ آنها کاملاً با هم تفاوت دارد. (حرف o در يکي صداي او ميدهد و در ديگري صداي ـــُــ). اين بدين معناست که شما بايد تلفظ هر کلمهاي که قصد استفاده از آن را داريد را ياد بگيريد.
اما چطور ميتوان تلفظ يک لغت انگليسي را ياد گرفت؟ شما بايد آن کلمه را در يک ديکشنري جستجو کنيد. در يک ديکشنري خوب تلفظ همهي کلمات با يک سيستم مخصوص که علائم فونتيک ناميده ميشوند، نشان داده ميشوند.
3- يکي از دو تلفظ آمريکايي يا بريتانيايي (يا هر دو) را انتخاب کنيد
زبان انگليسي انواع گوناگوني دارد که هر کدام تلفظ يا لهجهي مخصوص به خود را دارد، اما در عمل شما تنها دو انتخاب پيش رو داريد: انگلیسی بريتانيايي و انگليسي آمريکايي، زيرا اينها از بين انواع زبان انگليسي از همه متداولتر هستند. شما ميتوانيد يکي از اين دو نوع را انتخاب کنيد. شما همچنين ميتوانيد هر دو نوع آمريکايي و بريتانيايي را با هم فرا بگيريد. اين بستگي به خود شما دارد.
4- با هر دو نوع تلفظ آمريکايي و بريتانيايي آشنا باشيد
شما حتي اگر تنها يک نوع از تلفظهاي آمريکايي يا بريتانيايي را انتخاب کرده باشيد، بايد با هر دوي آنها آشنايي داشته باشيد. فرض کنيد که شما تصميم گرفتهايد فقط با لهجهي اصيل بريتانيايي صحبت کنيد و اصلاً نميخواهيد که لهجهي آمريکايي داشته باشيد؛ با اين وجود لازم است که با تلفظ آمريکايي هم آشنا باشيد و هنگام جستجو در ديکشنري به تلفظ آمريکايي لغت مورد نظر هم توجه داشته باشيد، زيرا شما دير يا زود مجبور خواهيد بود کمي هم به انگليسي آمريکايي گوش دهيد. مثلاً شايد بخواهيد يک فيلم آمريکايي تماشا کنيد و يا شايد يک مربي داشته باشيد که تنها به لهجهي آمريکايي مسلط باشد. بنابراين لازم است که هر دو انگليسي آمريکايي و بريتانيايي را با هم ياد بگيريد.
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
با سلام
دوستان همانطور که مطالب پیشین را خواندید بنده قصد دارم در جلسات اول شما را بیشتر با زبان انگلیسی اشنا کنم تا نکات لازم را برای یاد گیری این زبان شیرین را بدانید.
اهمیت فراگیری اصطلاحات
اصطلاحات (idioms) کلمات و عبارات ثابتی هستند کـه یـا از لحاظ گرامری غیرعادی هستند (مثل «Long time, no see!» و یا از این جهت که دارای معنیای هستند که نمیتواند از معانی کلمات تشکیل دهنده آن استخراج شود (مانند: It's raining cats and dogs!).
هر زبانی دارای اصطلاحات خاص خودش میباشد و اغلب فراگیری آنها برای زبانآموزها دشوار میباشد.
مثال:
معنی تحت اللفظی (نه یک اصطلاح):
- She broke the ice with a small hammer and dropped it into the blender.
- او با کمک یک چکش کوچک یخ را شکست و آن را داخل دستگاه مخلوط کن انداخت.
معنی اصطلاحی (یک اصطلاح):
- Before the conference began, the speaker broke the ice with a joke.
- قبل از آغاز کنفرانس، گوینده با یک لطیفه کارش را شروع کرد.
همانطور که میبینید، این عبارت (to break the ice) دو معنی متفاوت دارد که معنی تحتاللفظی آن «شکستن یخ» و معنی اصطلاحی آن «کاری را آغاز کردن» میباشد.
افعال چند قسمتی (Phrasal verbs) نـوع دیگری از اصطلاحات هستنـد که آنهـا را اغلب در انگلیسی محاوره ای میتوان شنیـد. ساختـار افعـال چنـد قسمتی بـه صورت فعل + حرف اضافه (verb + preposition) میباشد و غالباً از 2 و گاهی 3 کلمه تشکیل میشوند. یک فعل چند قسمتی برای خود معنی خاصی دارد که با معنی کلمات تشکیل دهنده آن متفاوت است.
چند مثال:
back out جر زدن، خلف وعده کردن
put off به تعویق انداختن
show off خودنمایی کردن
اصطلاحات و افعال چند قسمتی در انگلیسی محاورهای نیز بسیار مورد استفاده قرار میگیرند و در بسیاری از آزمونهای زبان انگلیسی و از جمله در بخش شنیداری آزمون تافل نیز مهارت شما در شناخت و درک اصطلاحات انگلیسی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
اصطلاحات نقش بسیار مهمی را در زبان انگلیسی ایفا میکنند و در واقع کاربرد آنها چنان گسترده است که برای برقراری ارتباط مؤثر، چه در شنیدن و صحبت کردن و چه در خواندن و نوشتن، کاملاً ضروری به نظر میرسند.
درک صحیح این اصطلاحات و یافتن این حس که آنها کی و چگونه مورد استفاده قرار بگیرند واقعاً میتواند توانایی شما را در خواندن متون انگلیسی و درک مکالمات روزمره افزایش دهد. اما چطور میتوان این حجم زیاد اصطلاحاتی را که در نوشتارهای روزمره وجود دارد، فرا گرفت؟
یک راه این است که لغات کلیدی خاصی را در زبان انگلیسی در نظر بگیرید و اصطلاحات مرتبط با آن را فرا بگیرید. بعنوان مثال لغت head، لغت کلیدی بسیاری از اصطلاحات است. یک «دیکشنری اصطلاحات» خوب حداقل 40 اصطلاح روزمره که دربرگیرنده این لغت میباشد را فهرست میکند. لغات کلیدی دیگری که با این هدف میتوان جستجو کرد عبارتند از: رنگها، حیوانات معمولی، اعضای بدن (مثل چشم: eye) پدیدههای طبیعی (مثل باد: wind، خورشید: sun و...).
یک روش دیگر آن است که اصطلاحات انگلیسی را با اصطلاحات زبان مادری خودتان مقایسه کنید. این میتواند یک تمرین جالب و در عین حال وسیلهای برای بخاطر سپردن مؤثرتر اصطلاحات باشد. مثالهای زیر را در نظر بگیرید و به شباهتشان با معنی فارسی آنها دقت کنید:
Close your eyes to something
معادل فارسی: چشم پوشی کردن / معنی ظاهری: چشم خود را برروی چیزی بستن
Button one's lips
معادل فارسی: زیپ دهان خود را کشیدن / معنی ظاهری: دکمههای لب خود را بستن!
Get something off one's chest
معادل فارسی: دل خود را خالی کردن / معنی ظاهری: چیزی را از سینه خود خارج کردن
Get up on the wrong side of the bed
معادل فارسی: از دنده چپ برخاستن / معنی ظاهری: از سمت نادرست تخت برخاستن
Give someone the cold shoulder
معادل فارسی: با کسی سرد برخورد کردن / معنی ظاهری: به کسی شانه سرد دادن!
Stand on one's own two feet
معادل فارسی: روی پای خود ایستادن / معنی ظاهری: روی دو پای خود ایستادن
Open a can of worms
معادل فارسی: آتش در لانه زنبور کردن / معنی ظاهری: یک قوطی پر از کرم را باز کردن
Scrape the bottom of the barrel
معادل فارسی: کفگیر به ته دیگ رسیده / معنی ظاهری: ته بشکه را تمیز کردن
Two heads are better than one
معادل فارسی: یک دست صدا ندارد / معنی ظاهری: دو تا کله بهتر از یکی است
Keep something under one's hat
معادل فارسی: تو دل خود نگه داشتن / معنی ظاهری: چیزی را زیر کلاه خود نگه داشتن
A bad vessel is seldom broken
معادل فارسی: بادمجان بم آفت ندارد / معنی ظاهری: یک ظرف بد به ندرت میشکند
White lie
معادل فارسی: دروغ مصلحت آمیز / معنی ظاهری: دروغ سفید
در ضمن بخاطر داشته باشید که با اصطلاحات همانند یک «تک واژه» برخورد کنید: یعنی همیشه کل عبارت را در دفتر لغتتان یادداشت کنید و از یادداشت یک یا چند کلمه از اصطلاح مورد نظر و یافتن معنی آنها خودداری نمایید، زیرا همانطور که گفته شد اصطلاحات برای خود معنی خاصی دارند و با معانی کلمات تشکیل دهنده خود تفاوت اساسی دارند.
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
تفاوتهای انگلیسی آمریکایی و انگلیسی بریتانیایی
آيا انگليسي آمريکايي (American English) و انگليسي بريتانيايي (British English)دو زبان مجزا هستند يا دو حالت مختلف از زبان انگليسي؟ بعضيها ميگويند آنها دو زبان مختلف هستند ولي خيليها آنها را تنها حالتهاي مختلفي از يک زبان ميدانند.
البته هيچ پاسخ دقيقي براي اين پرسش وجود ندارد. ما فقط ميتوانيم بگوييم که تفاوتهايي ميان آنها وجود دارد. البته بايد بدانيد که اين تفاوتها جزئي بوده و در اثر يکپارچه شدن دنياي امروز اين تفاوتها روز به روز کمتر ميشوند.
املاي کلمات
انگليسي بريتانيايي تمايل دارد که املاي بسياري از کلماتي که ريشه فرانسوي دارد را حفظ کند، در حاليکه آمريکاييها بيشتر سعي ميکنند کلمات را همانطور که تلفظ ميکنند بنويسند. علاوه بر اين، آنها حروفي را که مورد نياز نيست حذف ميکنند.
اگر چه هر دو نسخهي آمريکايي و بريتانيايي زبان انگليسي صحيح هستند، اما املاي آمريکايي معمولاً سادهتر است. بنابراين بهتر است بطور کلي از املاي آمريکايي استفاده کنيد، مگر اينکه بخواهيد براي خوانندگان بريتانيايي چيزي بنويسيد.
تلفظ
تلفظها و لهجههاي گوناگوني در انگليسي محاورهاي وجود دارد بنابراين تنها به تفاوتهاي اصلي بين دو نوع اصلي زبان انگليسي، يعني انگليسي آمريکايي و انگليسي بريتانيايي اشاره ميکنيم:
صداي /r/ ممکن است در بعضي از کلمات انگليسي بريتانيايي رسا نباشد؛ مثلاً کلمات car، park، star و bark را در نظر بگيريد. قاعدهي آن اينست که حرف r تنها وقتي که يک حرف صدادار بعد از آن بيايد تلفظ ميشود، مانند Iran، British و bring.
آمريکاييها تمايل دارند کلماتي که به «-duce» ختم ميشوند (مانند reduce، produce، induce و seduce) را بصورت /-du:s/ تلفظ کنند. در انگليسي بريتانيايي اين اغلب کمي متفاوت است:/-dju:s/
آمريکاييها تمايل دارند کلمات را با حذف حروف کاهش دهند. بعنوان مثال کلمه «facts» در انگليسي آمريکايي درست مثل «fax» تلفظ ميشود - حرف t تلفظ نميشود. گاهي حروف صدادار در انگليسي بريتانيايي حذف ميشوند. بعنوان مثال در هيچيک از کلمات «secretary» و «tributary» حرف a تلفظ نميشود.
گاهي استرس کلمه در هر کدام از دو نسخه آمريکايي و بريتانيايي تفاوت دارد
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
سه مشکل اصلي پيش روي يک زبان آموز
1- ايجاد شور و هيجان در فراگيري زبان
همه زبان اموزبان دوست دارند که به خوبي انگليسي صحبت کنند. آنها از اين فکر که قادر باشند «روان» صحبت کنند و با ديگران به انگليسي ارتباط برقرار کنند به هيجان ميآيند. اما آنها معمولاً توجهي به خود فرآيند آموزش ندارند. در نظر بيشتر زبان اموزان، فراگيري زبان انگليسي يک اجبار است - چيـزي که مجبور به انجام آن هستنـد، ولي ميلي به آن ندارنـد. آنهـا در فراگيري زبان انگليسي هيچ لذتي نميبينند. بطور خلاصه، بيشتر زبانآموزان دوست دارند که انگليسي صحبت کنند ولي دوست ندارند به فراگيري زبان انگليسي مشغول باشند. اين اولين و مهمترين مشکلي است که پيش روي يک زبان آموز قرار دارد، زيرا کسي که تمايلي به فراگيري يک زبان خارجي نـدارد، آن را بـه خوبي فرا نخواهـد گـرفت. اگـر شما «انگليسي» را دوست نداشتـه باشيـد، «انگليسي» هم شما را دوست نخواهد داشت!
اگر ميخواهيد که زبانآموز موفقي باشيد، لازم است که خود فرآيند آموزش را هم دوست داشته باشيد. لازم است که زماني را که صرف فراگيري انگليسي ميکنيد، به عنوان وقت تفريح يا استراحت خود به حساب آوريد. به عنوان مثال، شما بايد از موارد زير لذت ببريد:
خواندن جملات انگليسي و فکر کردن درباره ساختار آنها
فراگيري لغات جديد از يک ديکشنري
نوشتن يک جمله انگليسي صحيح با کمک گرفتن از ديکشنري، کتاب گرامر و اينترنت
تمرين تلفظ اصوات و کلمات انگليسي
به طور آرماني، فراگيري زبان بايستي براي شما يک تفريح به حساب بيايد. شما بايد خود را يک «زبانآموز» قلمداد کنيد - کسي که فراگيري زبان انگليسي را به عنوان يکي از فعاليتهاي مورد علاقهاش انتخاب کرده است.
2- ايجاد اولين تغيير در زندگي
تصميم براي فراگيري زبان انگليسي نيازمند ايجاد تغييراتي در زندگيتان ميباشد. به عنوان مثال تصميم ميگيريد که هر روز 30 دقيقه براي خواندن يک کتاب انگليسي وقت بگذاريد و بر اين تصميم پافشاري ميکنيد. ايجاد يک تغيير کوچک ولي دائمي در زندگي راحت نيست، مخصوصاً اگر فراگيري زبان «سرگرم کننده» به نظر نرسد. به هر حال، زبان اموزان بايد به خاطر داشته باشند که اگر روزي 15 دقيقه به مطالعه انگليسي بپردازند، نتيجه بهتري ميگيرند تا اينکه مثلاً هر يک ماه يکبار، يک روز کامل را به اين کار اختصاص دهند.
3- ايجاد تغييرات ديگر در زندگي
اگر چه ايجاد اولين تغيير، خود کار دشواري است، ايجـاد تغييرات بعدي نيـز سخت است. بسياري از زبان اموزان اولين گام را برميدارند (مثلاً مطالعه روزانه يک کتاب بـه زبان انگليسي) و همانجا متوقف ميشوند. آنها خود را درگير فعاليتهاي «انگليسي ساز» نميکنند.
يک زبانآموز خوب مجموعهاي از فعاليتها (خواندن متن، تماشاي برنامههاي زبان اصلي، تمرين تلفظ و ...) را در اختيار دارد و هر کدام را بر اساس حال و هواي خود انتخاب ميکند. يک فعاليت به خودي خود کافي نيست، زيرا اولاً شما زودتر خسته ميشويد و ثانياً به شما طيفي از مهارتهاي زبان ارائه ميدهد که نوعاً بسيار محدود است. به عنوان مثال خواندن متون انگليسي نميتواند تلفظ شما را تقويت کند، اگر چه ميتواند گرامر، دايره لغت و مهارتهاي نوشتاري و درک مطلب شما را تقويت کند.
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
استرس (stress) در زبان انگليسي
در بيشتر ديکشنريها براي نشان دادن استرس (stress) از علامت ' استفاده ميکنند. گاهي هم از
حروف بزرگ استفاده ميشود. به عنوان مثال به کلمههاي زير دقت کنيد:
magazine=maega'zi:n
letter= 'letar
در کلمه اول انگلیسی استرس روي سيلاب (يا بخش) سوم (-zine) و در کلمه دوم روي سيلاب اول (-let) قرار دارد.
هر کلمه که داراي دو يا چند سيلاب باشد، حتماً داراي يک سيلاب استرس دار نيز ميباشد:
'yellow(= YEL + low)
sham'poo( = sham + POO)
com'puter= com + PU + ter
تغيير استرس کلمات
بسياري از کلمات در زبان انگليسي به دو صورت اسم و فعل (هر دو) به کار ميروند. تلفظ بسياري از اين نوع کلمات، چه به صورت اسم به کار روند و چه به صورت فعل هميشه يکسان است. مثلاً در کلمه sur'prise که هم به معني «غافلگيري» و هم به معني «غافلگير کردن» ميباشد، استرس همواره روي سيلاب دوم (-prise) قرار دارد.
اما بعضي از اين کلمات دو حالتي، اسم و فعل هر کدام - از لحاظ محل قرار گيري استرس - تلفظي متفاوت دارند.
مثل:
اسم(conduct') فعل(con'duct) معنی(رهبری / رهبری کردن)
اسم(import') فعل(im'port) معنی(ورود / وارد کردن)
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
دوستان استرس در زبان انگلیسی بسیار مهم است و باعث می شود تا شما زیبا تر صحبت بکنید.
معمولاً تکيه هر کلمه روي ريشه کلمه است. غالباً در اسمها چون ريشه کلمه در بخش اول مي باشد تکيه روي بخش اول است.
"doctor/ "paper
2. معمولاً در فعل ها چون ريشه کلمه در بخش دوم است تکيه روي بخش دوم است.
be"gin/ en"joy
3. اکثر پسوندها مانند (ful – ness- est- er- or- ing- en- ed- es) تکيه ندارند.
"watches – "worked – "broken – "playing – "actor – "teacher – "biggest – "kindness – "useful
4. اکثر پيشوندها مانند (be – re – pre – mis – in – un – im) تکيه ندارند.
Im"possible – un"happy – in"fact – mis"take – re"port – pre"tend – be"fore
5. در کلماتي که با tele شروع مي شوند تکيه روي tele مي باشد.
"telephone/ "television
6. در اسامي روزهاي هفته، اسامي فصل ها تکيه روي بخش اول است.
"Sunday/ "summer/ "holiday
7. سيلاب قبل از tion داراي تکيه است.
"dictionary/ infor"mation/ conver"sation
8. در کلماتي که به teen ختم مي شوند تکيه روي teen مي باشد.
fif "teen / six"teen
9. در کلماتي که به nese ختم مي شوند تکيه روي nese مي باشد.
Chin"ese / Japan"ese
10. در اعدادي که به ty ختم مي شوند تکيه روي قسمت اول است.
"forty/ "fifty
11. در اسمهاي مربوط به روابط خويشاوندي تکيه روي بخش اول است.
"mother/ "brother/ "sister/ "brother – in – law
??. در اسامي مرکب (noun + noun) تکيه روي بخش اول است.
"classroom/ "football
13. در ترکيب (noun + adjective ) استرس روي اسم قرار دارد .
green "house/ cheap "skates
14. هرگاه بخشي از کلمه صداي اِ کوتاه /?/ بدهد آن بخش از کلمه داراي تکيه نيست و تکيه روي بخش ديگر است.
a"gain / a"bout
15. ضمائر، حروف تعريف، حروف اضافه و افعال Modal و کلمات مخفف داراي تکيه ضعيف هستند.
It"s "good
16. در ترکيباتي که با good شروع مي شود مانند good bye استرس روي کلمه بعدي است.
good "bye/ good "morning
17. در ضماير انعکاسي استرس روي کلمه self قرار دارد.
my"self/ your"self
18. در دو بخشي هاي مختوم به ow استرس روي بخش اول قرار دارد.
"borrow/ "yellow
19. در بعضي از کلمات با تغيير استرس اسم به فعل تبديل مي شود.
import-noun/ im"port-verb
present-noun/ pre"sent-verb
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
الفبای انگلیسی : english alphabet
الفبای انگلیسی جمعا 26 حرف است.
حروف الفبای انگلیسی به دو دسته تقسیم می شوند.
1- حروف بزرگ: (Capital letters) این حروف که اکثرا در چاپ مورد استفاده می شود.
A. B. C. D. E. F. G. H. I. J. K. L. M. N. O. P. Q. R. S. T. U. V. W. X. Y. Z
2- حروف کوچک: (small letters) این حروف خود به دو دسته تقسیم می شوند. یکی برای چاپ و دیگری مخصوص نوشتن است که حتما دیده اید.
امروزه به جای حروف نوشتن اکثرا از حروف شبیه چاپ کتاب استفاده می شود که بسیار زیبا و قشنگ تر است.
حروف صدادار و بی صدا:
حروف انگلیسی به سه دسته تقسیم می شود
1- حروف صدادار (the vowel Letters) عبارتند ازa-e-i-o-u
2- حروف نیمه صدادار (the half vowel letters) عبارتند ازw-y
3- حروف بی صدا (consonant) که بقیه حروف انگلیسی را شامل می شوند. چناچه حرف (y) دارای صدا های مانند (ای) باشد ان را صدادار و در غیر این صورت بی صدا می شود. مثل:
BY - FLY - TRY
چنانچه حرف (w) با یک حرف صدادار ترکیب و در وسط و یا اخر کلمه بیاید ان را صدادار و در غیر این صورت بی صدا می نامند مثل:
COW - NOW
حرف (W) چنانچه در ابتدای وازه و قبل از ® واقع گردد تلفظ نمی شود. مثل:
WRIST(مچ) WRITE(نوشتن)
ارسالها: 2,406
موضوعها: 639
تاریخ عضویت: خرد 1391
اعتبار:
24
سپاس ها 11
سپاس شده 2 بار در 8 ارسال
صداهای ترکیبی
SH=(ش) مانند: DISH
CH=(چ) مانند : CHURCH
KH=(خ) مانند : KHOSROW
GH=(ق) مانند : GHASEM و گاهی صدای (ف) را می دهد مانند:
LAUGH(خندیدن)
PH= (ف) مانند :telephone
TION= (شن) مانند : station
TURE=(چر) مانند : picture
SION=(ژن) مانند : confusion
CIAL=(شل) مانند : special
TH - در زبان انگلیسی دارای دو صدا بشرح زیر است.
1- صدای بین (ت و ث ) بدین طریق که زبان را باید پشت دندان های بالا قرار داد و صدای (س) ایجاد نمود مانند : tooth(دندان) thin یعنی لاغر
2- صدای بین (د و ذ ) بدین طریق که زبان را باید پشت دندان های بالا قرار دارد و صدای (ز) ایجاد کرد.مثال : though(گرچه) و that(ان)
(ti) در بعضی از لغات صدای (ش) دارد. مثال : patient معنی صبور - بردبار می دهد و essential به معنی ضروری می باشد.