1392/9/9 ، 02:43 عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: 1392/9/9 ، 03:04 عصر، توسط کیوان بابایی.)
سلام
در تکمیل توضیحات همکار عزیزمون مهندس NOD باید عرض کنم که معمولا در طراحی و اجرای اینگونه سقفهای عرشه ای جوری تنظیم می شوند که نیاز به شمعبندی زیر کار نداشته باشم در مواردی همچون طول دهانه بزرگتر از 3 متر و یا موقعیتهایی مانند آسانسورها و داکتها بزرگ نیاز به شمع گذاری در میانه و یا 1/3 دهانه می باشیم گفتنی است که وررقهای عرشه نباید در محل شمع اوورلب و یا قطع شوند .
تصویری از شمع بندی زیر ورقهای عرشه باطول زیاد :
![[تصویر: a1.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102172092/a1.jpg)
سقفهای عرشه فولادی معمولا طوری انتخاب و اجرای می شوند که نیازی به اجرای آرماتور کششی نمی باشد چون خود ورق بعد از گیرش کامل ایفا کننده نقش آرماتور خواهد بود .
طراحی سقف عرشه ای :
الف) ورق فولادی به عنوان قالب ماندگار
در این روش طراحی، از قابلیت مقاومت کششی ورق فولادی در مقطع صرفنظر میکنند، به عبارت دیگر به ورق فولادی به عنوان یک قالب نگاه میکنند که میبایست قادر به تحمل بارهای زنده (ابزار و نفرات) موجود تا مرحله بتنریزی همچنین وزن بتن خیس و خشک باشد که البته پس از گیرش بتن نیازی به دکفراژ ندارد و تا پایان عمر ساختمان باقی خواهد ماند. در این حالت در واقع از عملکرد (Contribution) سازهای ورق فولادی چشمپوشی شده و سقف به عنوان یک دال بتنی مسلح در نظر گرفته میشود این نحوه طراحی، موجب میشود مقدار آرماتور محاسباتی مقطع بیشتر شود چرا که میبایست به جای ورق فولادی نیز در تحمل کشش مقطع شرکت نمایند. طراحان در این حالت، معمولاً این آرماتورهای کششی را درکف کنگرهها قرار داده و آنها را آرماتورهای طولی (Longitudinal Reinforcement) مینامند.
ب) ورق فولادی به عنوان المان کششی
در این روش ورق فولادی به عنوان المان کششی مقطع در نظر گرفته میشود و مقطع حاصله به صورت مرکب (Composite) عمل میکند در واقع در این حالت درگیری بتن و ورق فولادی به اندازهای کافی است که در حین مقاومت در برابر لنگرها و برشهای موجود با یکدیگر عمل کرده و دچار لغزش نسبت به هم نمیشوند. طراحی با استفاده از این فرضیات، اقتصادیترین حالت این سقف را بدست میدهد چرا که موجب کاهش آرماتور محاسباتی مقطع خواهد شد. هرچند در نظر گرفتن درستی این فرضیات منوط به داشتن اطلاعات دقیق از مشخصات هندسی ورق و رفتار مشترک (Interaction) بتن و ورق فولادی میباشد.
آرماتوربندی در چهار مورد زیر میبایست اجرا گردد:
۱- مقاومت در برابر لنگر منفی در دهانههای ممتد و کنسول ها
۲- بارهای متمرکز یا بازشوها
۳- آرماتور حرارتی
۴- مقاومت در برابر لنگر مثبت در صورتی که از عملکرد کششی ورق فولادی صرفنظر شود.
تصویری از مش بندی سقف عرشه فولادی :
![[تصویر: timthumb_php.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102172000/timthumb_php.jpg)
![[تصویر: Untitled3_3.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102178034/Untitled3_3.jpg)
![[تصویر: 4_4.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102178234/4_4.jpg)
![[تصویر: 5_5.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102177876/5_5.jpg)
در تکمیل توضیحات همکار عزیزمون مهندس NOD باید عرض کنم که معمولا در طراحی و اجرای اینگونه سقفهای عرشه ای جوری تنظیم می شوند که نیاز به شمعبندی زیر کار نداشته باشم در مواردی همچون طول دهانه بزرگتر از 3 متر و یا موقعیتهایی مانند آسانسورها و داکتها بزرگ نیاز به شمع گذاری در میانه و یا 1/3 دهانه می باشیم گفتنی است که وررقهای عرشه نباید در محل شمع اوورلب و یا قطع شوند .
تصویری از شمع بندی زیر ورقهای عرشه باطول زیاد :
![[تصویر: a1.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102172092/a1.jpg)
سقفهای عرشه فولادی معمولا طوری انتخاب و اجرای می شوند که نیازی به اجرای آرماتور کششی نمی باشد چون خود ورق بعد از گیرش کامل ایفا کننده نقش آرماتور خواهد بود .
طراحی سقف عرشه ای :
الف) ورق فولادی به عنوان قالب ماندگار
در این روش طراحی، از قابلیت مقاومت کششی ورق فولادی در مقطع صرفنظر میکنند، به عبارت دیگر به ورق فولادی به عنوان یک قالب نگاه میکنند که میبایست قادر به تحمل بارهای زنده (ابزار و نفرات) موجود تا مرحله بتنریزی همچنین وزن بتن خیس و خشک باشد که البته پس از گیرش بتن نیازی به دکفراژ ندارد و تا پایان عمر ساختمان باقی خواهد ماند. در این حالت در واقع از عملکرد (Contribution) سازهای ورق فولادی چشمپوشی شده و سقف به عنوان یک دال بتنی مسلح در نظر گرفته میشود این نحوه طراحی، موجب میشود مقدار آرماتور محاسباتی مقطع بیشتر شود چرا که میبایست به جای ورق فولادی نیز در تحمل کشش مقطع شرکت نمایند. طراحان در این حالت، معمولاً این آرماتورهای کششی را درکف کنگرهها قرار داده و آنها را آرماتورهای طولی (Longitudinal Reinforcement) مینامند.
ب) ورق فولادی به عنوان المان کششی
در این روش ورق فولادی به عنوان المان کششی مقطع در نظر گرفته میشود و مقطع حاصله به صورت مرکب (Composite) عمل میکند در واقع در این حالت درگیری بتن و ورق فولادی به اندازهای کافی است که در حین مقاومت در برابر لنگرها و برشهای موجود با یکدیگر عمل کرده و دچار لغزش نسبت به هم نمیشوند. طراحی با استفاده از این فرضیات، اقتصادیترین حالت این سقف را بدست میدهد چرا که موجب کاهش آرماتور محاسباتی مقطع خواهد شد. هرچند در نظر گرفتن درستی این فرضیات منوط به داشتن اطلاعات دقیق از مشخصات هندسی ورق و رفتار مشترک (Interaction) بتن و ورق فولادی میباشد.
آرماتوربندی در چهار مورد زیر میبایست اجرا گردد:
۱- مقاومت در برابر لنگر منفی در دهانههای ممتد و کنسول ها
۲- بارهای متمرکز یا بازشوها
۳- آرماتور حرارتی
۴- مقاومت در برابر لنگر مثبت در صورتی که از عملکرد کششی ورق فولادی صرفنظر شود.
تصویری از مش بندی سقف عرشه فولادی :
![[تصویر: timthumb_php.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102172000/timthumb_php.jpg)
![[تصویر: Untitled3_3.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102178034/Untitled3_3.jpg)
![[تصویر: 4_4.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102178234/4_4.jpg)
![[تصویر: 5_5.jpg]](http://s5.picofile.com/file/8102177876/5_5.jpg)