1392/9/30 ، 12:55 عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: 1394/5/20 ، 02:43 عصر، توسط کیوان بابایی.)
[b]
حدود فاصلۀ مناسب ستون ها از یكدیگر در ساختمان های متعارف 3 تا 5 متر است كه بهتر است در ستون گذاری رعایت شود.
1-هر ستون بهتر است طوری قرار گیرد كه حداقل از سه طرف مهار شود(تیر به آن متصل شود) به جز ستونهای كناری.
2- بهتر است اطراف باكس پله یا چاله آسانسور ستون گذاشته شود.
3- در سازه هایی كه دارای سیستمهای سازه ایِ یك جهت بادبندی و یك جهت قاب خمشی است ، ابتدا بار را به قابهاي بادبندی منتقل می کنیم . چون نيروي زلزله در اين قابها توسط بادبندها تحمل مي شود وتيرها فقط بارهای ثقلی را تحمل مي كنند در صورتيكه در قابهاي خمشی كليه بارها توسط تير و ستونها تحمل ميشود بنابراين بهتر است سهم قابهاي خمشي از بارهای زنده و مرده كمتر شود و اين قابها بيشتر نيروي زلزله را تحمل كنند تا تعادل در ابعاد مقاطع بر قرار گردد. در صورت زیاد بودن دریفت در جهت قاب خمشی جهت تیرریزی را تغییر خواهیم داد.
4-در سازه های دارای سیستمِ ، یك جهت بادبندی و جهت دیگر خمشی، محور قوی ستونها براساس جهت قاب خمشی تعیین می شود . استقرار مناسب ستون طوری می باشد که خمش حول محور اصلی باشد . ( هر ستون یک محور ضعیف خمش و یک محور قوی خمش را در بردارد با توجه به توضیحات بالا محور ضعیف که موازی با جان ستون است را موازی قاب خمشی و محور قوی خمش که موازی با بال ستون است را موازی با جهت بادبندی قرار می دهیم )
* به دلیل اینکه در جهت قاب خمشی لنگر داریم پس باید جهت استقرار ستون همانند نکته 4 باشد در اینصورت سختی قاب خمشی افزایش می یابد و همچنین تغییرمکان قاب خمشی کاهش می یابد و اتصال مناسب تیر با بال ستون شکل خواهد گرفت .
5-در صورتی كه سازه در دو جهت بادبندی باشد بهتر است تیرریزی به صورت شطرنجی باشد و اگر سازه در دو جهت خمشی باشد جهت تیر ریزی تفاوتی ندارد.
6- در صورت استفاده از سیستم قاب خمشی بهتر است این سیستم در جهتی كه ساختمان دارای بعد بلند تری است اعمال شود (زیرا احتمالاً در جهت بلندتر تعداد ستون بیشتری نیز داریم و نیروی جانبی بین تعداد بیشتری ستون تقسیم می شود).
* درسیستم دو جهت قاب خمشی محور قوی ستون در جهت بعد بلندتر سازه قرار می گیرد تا تعادل سختی در هر دوجهت تنظیم شود .
7- درصورتی كه ستون گذاری مهندس معمار با شرایط سازه ای سازگاری نداشته باشد می توان ستون گذاری را حذف و با توجه به نقشه معماری مخصوصاً با رعایت ضوابط تامین پاركینگ مجداَ ستون گذاری كرد.
8-تعداد باد بند ها باید با توجه به تجربه و دید مهندسی كافی باشد تا در مراحل محاسبه نیاز به اضافه یا كم كردن آنها نباشد.
توصیه:
برای مثال در یك سازه حدود 300متر مربع در هر راستا 6دهانه ی بادبند دار مناسب است ولی در همه ی سازه ها ممکن است جوابگو نباشد.
9-حتی امكان نباید بادبند ها در بازشوها قرار گیرد(چون غیر از ایجاد مشكل در نمای ساختمان در هنگام بروز زلزله به دلیل وجود نیروی زیاد در آنها موجب لرزش و شكستن شیشه های بازشو هایی كه در بادبندها تعبیه شده اند می گردد) اما در صورت ضرورت بهتر است از بادبند های 8 شكل، 7 شكل و یا برون محور استفاده شود و با توجه به ضخامت ستونها وبادبند های مورد نظربا كمك نرم افزار Autocad ابعاد دقیق ومفید بازشوها محاسبه و ترسیم شود تا در هنگام اجرا مشكل ایجاد نشود.
10-بهتر است محل قرار گیری بادبندها نسبت به محور های وسط ساختمان متقارن باشد.
نكته:
-طبق آیین نامه 2800 استفاده از بادبند K شكل تنها در مورد ساختمانهای یك یا دو طبقه مجاز است ودر ساختمانهای بلندتر ممنوع است.
-استفاده از تیر های لانه زنبوری به عنوان تیر افقی دردهانه هایی كه دارای باد بند برون محور هستند مطلقاً ممنوع است.
11-بهتر است در سازه ستونی نباشد كه از دو طرفِ عمود بر هم بادبند به آن متصل شود چون اولاً به دلیل وجود نیروی زیاد در آن باعث بزرگ شدنابعاد ستون شده و ثانیاً با توجه به آیین نامه 2800 در تركیبات بارگذاری مشمول جریمه می شویم(تركیبات بارگذاری بیشتری را برای آن ستون در نظر می گیریم).
12- توصیه می شود حتماً بادبند را در یك قاب از بالا تا پایین ادامه داد كه این امر به دلیل عدم انفصال در انتقال نیروی زلزله از بالا به پایینِ سازه می باشد ولی در صورت عدم امكان میتوان آن بادبند رادرهمان صفحۀ قاب ودر دهانه كناری قرار داد.
13-اگر از بادبند قطری در یك قاب استفاده می كنیم بهتر است در قاب مجاور قرینۀ آن بادبند استفاده شود.
14-برای توزیع بهتر نیرو و انتقال آن به زمین، بهتر است در دو تراز پایین سازه با توجه به دید مهندسی و رعایت بند 1- 14 این فصل از بادبند به تعداد كافی استفاده شود(اغلب اوقات به دلیل وجود پاركینك در پایین ترین تراز این امكان فقط برای تراز پاركینگ امكان پذیر است).
15-بهتر است بادبند ها را در دهانه های بزرگتر قرار داد تا در دهانه های مشابه كوچكتر.
16-اگر در سازه قابی وجود داشته باشد كه آن قاب توسط دیافراگم سقف به سازه اصلی متصل نباشد زدن بادبند تاثیری در مهار نیروی زلزله ندارد. ( همانند ستونهای اطراف پله که از دیافراگم سقف منفصل هستند و در نتیجه نیروی زلزله توزیع نمی شود )
17- حتی الامكان باد بندها را در قسمتهای پیرامونی و خارجی سازه قرار دهید تا بازوی مقاومِ بزرگتری در مقابل پیچش ایجاد كنند .
نكته:
تعداد بادبند زیاد مناسب نمی باشد چون با علت بالا بردن سختی سازه زمان تناوب سازه را كاهش و در نتیجه موجب افزایش شتاب سازه می گردد و در نهایت موجب افزایش برش پایه می گردد.
18- نمی توان در یك فاب از از دو نوع سیستم مهار بندی(هم محور و برون محور)استفاده كرد و فقط با رعایت بند 2-3-8-9 آیین نامۀ 2800 ویرایش سوم مجاز به استفاده هستیم ولی در یك قاب می توان از دو نوعبادبند ولی با یك سیستم مهار بندی(مثلاً بادبند x و 8 كه هر دو هم محورهستند) استفاده كرد.
19-بهتر است اگر در بالاترین طبقه از بادبند 7 استفاده می كنیم در طبقۀ زیرین آن از بادبند8 استفاده شود چون این دو بادبند با هم تشكیل یك بادبند x می دهند واین كار را تا رسیدن به فونداسیون انجام می دهیم.
20-در سازه های فلزی باید ارتفاع سقف تیرچه بلوك 30سانتی متر و ارتفاع سقف كامپوزیت 40 سانتی متر در نقشه های معماری لحاظ شود.
21-در شرایط عادی در صورتی كه از لحاظ معماری مشكلی پیش نیاید استفاده از سیستم مهار بندی هم از لحاظ اجرایی و هم از لحاظ هزینه و زمان مقرون به صرفه است.
22- ضوابط طبقاتیِ شهرداری كه با عبارت M مشخص می شود(مثلاً M5 ) به این معنامی باشد كه به تعداد ِعددِ جلوی M ،طبقۀ مسكونی بالای پیلوت داریم.
23- طول بالكنها بهتر است از 20/1متر تجاوز نكند .
24-در بالكنهای با طول بیشتر حدود 60 تا 70 سانتی متر چون زیرتیرهای اطراف بالكن دستك داریم اتصال آنها به ستون باید به صورت مفصل باشد تا در انتقال نیرو و ممان ایجاد شده دستك نیز دخالت داشته باشد. و همچنین تیر ریزی بر روی این نوع بالكنها در جهت بلند تر(طولی) است.
25- بالكنهای با طول كم(حدود 60 تا 70 سانتی متر) باتیرچۀ ممان منفی اجرا می شود و در اكثر موارد در نرم افزار Etabs مدل نمی شود و یك نكتۀ مهم در اجرای این نوع تیرچه این است كه حتماً اتصال تیرهای اطراف بالكن به سازه باید گیر دار باشد چون اگر مفصل شود عملاً تمام ممان ایجاد شده در بالكن باید توسط میلگردهای ممان منفی تحمل شود ولی با این كار ممان بین تیر و میلگرد های ممان منفی تقسیم می شود.
26-در صورتی كه در سازه دارای ستون كوتاه باشیم حدود (50 تا 60 سانتی متر) یعنی به دلیلی مجبور باشیم بین 2 طبقه طبقه ای با ارتفاع كم تعریف كنیم آن ستونِ كوتاه باید برای برش كنترل شود.
27-در صورتی كه بخواهیم از سیستم قاب خمشی استفاده كنیم در شهر های با خطر پذیری زیاد و خیلی زیاد(شیراز و تهران) فقط می توان از قاب خمشی متوسط یا ویژه استفاده كرد و مجازبه استفاده از سیستم قاب خمشی معمولی نیستیم(رجوع شود به آیین نامه 2800 ویرایش سوم).
28- معمولاً عیار بتن ریزی های معمولی برای بتن فونداسیون و سقفها۳۵۰ کیلوگرم بر متر مربعو مقاومت 28 روزۀ آن(f'c) برابر۲۱۰کیلوگرم بر سانتی متر مربع است.
29- معمولاً میلگرد های فونداسیون از نوعA-III با تسلیم ۴۰۰۰کیلوگرم بر سانتیمتر مربع است البته در بعضی مواردA-II نیز استفاده می شود و bolt ها از میلگرد های A-II با تنش تسلیم۳۰۰۰ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع است .
30- معمولاً فولاد مصرفی در سازه های فلزی از نوع ST-37 با تنش تسلیم۲۴۰۰ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع و تنش نهایی برابر ۳۷۰۰کیلوگرم بر سانتیمتر مربع باشد.
31-در اسكلت فلزی(چه با سیستم قاب خمشی و یا سیستم مهار بندی و یا تركیب هر دو سیستم) حتماَ اتصال ستونها به فونداسون به صورت مفصلی می باشد و در سازهایی با اسكلت بتنی در تمام موارد،كلیۀ اتصالات موجود در اسكلت صلب می باشند.
32- معین كردنِ مشخصات و داده های پروژۀ مورد نظر مانند:مشخصات ژئوتكنیكی زمین،تنش مجاز خاك،محل قرار گیری پروژه،نوع مصالح مورد استفاده،تعداد طبقات و ارتفاع هر طبقه ، ابعاد زمین،مشخصات فولاد و بتنِ مصرفی و....
33-قبل از محاسبۀ سازه بهتر است بار انواع سقفها ، دیوارها ، پله ها محاسبه و آنها را تیپ بندی كرد.
34- دستک ها جهت تامین پایدار و تکیه گاهی مناسب برای بالکن های طره خواهد بود . در صورت وجود دستک در طره ها اتصالات بالکن طره می تواند مفصلی باشد .
35- دستک ها دو عملکرد دارند 1- عملکر فشاری 2- عملکرد کششی
* عضوی از دستک که عملکرد کششی دارد به نام آویز و عضوی که عملکرد فشاری دارد به نام دستک خوانده می شوند .
36- موقعیت مناسب دستک اتصال گره به گره می باشد در صورتی که به وسط ستون اتصال یابد لنگر اضافی به ستون اعمال می نماید و مقطع ستون بزرگتر طراحی می شود .
37- آویزها مقرون به صرفته تر است . تنها باید در طراحی عضو کششی طبق مبحث ششم بارهای زنده کف 33 درصد افزایش یابند .
38- اثر مولفه قائم نیروی زلزله بر بالکن های طره ضروری می باشد . در سازههای با ارتفاع بلند، سازههای نامنظم دارای خروج از مرکزیت جرم ، اثر گذاری مولف قائم بیشتر می باشد.
39- تغییر ابعاد ستون در ارتفاع در صورت عدم منطبق شدن مرکز ستون طبقه پایینتر با طبقه بالا ، نیروی محوری ستون بالا با یک خروج از مرکزیت به ستون پایین تر انتقال می یابد در نتیجه در ستون طبقه پایین لنگرها تشدید می شوند .
40 _ بار زلزله قائم کنسول تقریبا نصف وزن ثقلی خود کنسول می باشد .
41 _ استیفنرها در صفحه ستون توزیع لنگر برشی از روی ستون به صفحه ستون و کاهش تنش را بر صفحه را برعهده دارد.
42_ استیفنرها نقش گیردار بودن را ندارد بلکه شرط اصلی گیردار بودن ستون به صفحه ستون آرایش صحیح بولتها می باشد .
43_ دراتصال پای ستون اگر شرایط اتصال مفصلی باشد دریفت در طبقه اول زیادتر می باشد اماشرایط اجرایی صرفه اقتصادی را دارد . در صورت اتصال گیردار ممکن است بر اثر انتقال لنگر به فونداسیون احتیاج به پی از نوع گسترده باشد .
* شرایط گیرداری و آزاد بودن پای ستون را بر اساس نوع قاب انتخاب می کنیم به اینصورت که اگر قاب خمشی باشد اتصال پای ستون در همان جهت گیردار و اگر قاب مهاربندی باشد اتصال مفصلی را انتخاب و تنظیم می نماییم.
44_ دیافراگمها همان سقف ها با شرایط صلب و یا غیر صلب می باشد ، دیافراگم صلب یک صفحه صلب محوری می باشد و کاملا همبسته ،اکثر سقف ها با شرایط بتن رویه دارای شرایط صلبیت می باشند .
45_ ضخامت کف سازه ای به تنهایی صلب بودن سقف را تعیین نمی کند بلکه سیستم ها باربری جانبی هم دخیل می باشند .
* در سیستم قاب خمشی در صورتیکه کف تیرچه ها و میلگردها به درستی در تیر مهار شده باشند در نامنظم ترین پلان ها ، کف شرایط صلبیت را دارد.
*در سیستم مهاربندی در منظم ترین حالت کف صلب نخواهد بود بر این اساس باید دیافراگم صلب بررسی شود چون نسبت سختی دیافراگم به سختی سازه عامل اصلی است .(صلبیت دیوار برشی و مهاربند زیاد است و کف در مقابل آن نرم عمل می کند )
46_ از قرار دادن دبوار برشی و مهاربند در جایی که به کف متصل نیست پرهیز شود .
47_ مقطع ستونها بهتر است مربع باشد . در حالت یک جهت دیوار برشی وجهت دیگر قاب خمشی حالت مستطیلی اقتصادیتر است ، یعنی عرض تیر در جهت دیوار برشی باشد و طول در جهت دیگر
تیرها بهتر است مستطیلی باشند . برای تامین مقاومت خمشی لازم ، ارتفاع بهتر است از عرض بیشتر باشد . از آن جهت که لازم است آرماتورهای تیر در ستون مهارشود بهتر است که عرض تیر از ستون بیشتر نباشد .
* اگر ارتفاع تیر از نسبتی از طول دهانه بیشتر باشد نیازی به کنترل خیز نیست .
[/b]
حدود فاصلۀ مناسب ستون ها از یكدیگر در ساختمان های متعارف 3 تا 5 متر است كه بهتر است در ستون گذاری رعایت شود.
1-هر ستون بهتر است طوری قرار گیرد كه حداقل از سه طرف مهار شود(تیر به آن متصل شود) به جز ستونهای كناری.
2- بهتر است اطراف باكس پله یا چاله آسانسور ستون گذاشته شود.
3- در سازه هایی كه دارای سیستمهای سازه ایِ یك جهت بادبندی و یك جهت قاب خمشی است ، ابتدا بار را به قابهاي بادبندی منتقل می کنیم . چون نيروي زلزله در اين قابها توسط بادبندها تحمل مي شود وتيرها فقط بارهای ثقلی را تحمل مي كنند در صورتيكه در قابهاي خمشی كليه بارها توسط تير و ستونها تحمل ميشود بنابراين بهتر است سهم قابهاي خمشي از بارهای زنده و مرده كمتر شود و اين قابها بيشتر نيروي زلزله را تحمل كنند تا تعادل در ابعاد مقاطع بر قرار گردد. در صورت زیاد بودن دریفت در جهت قاب خمشی جهت تیرریزی را تغییر خواهیم داد.
4-در سازه های دارای سیستمِ ، یك جهت بادبندی و جهت دیگر خمشی، محور قوی ستونها براساس جهت قاب خمشی تعیین می شود . استقرار مناسب ستون طوری می باشد که خمش حول محور اصلی باشد . ( هر ستون یک محور ضعیف خمش و یک محور قوی خمش را در بردارد با توجه به توضیحات بالا محور ضعیف که موازی با جان ستون است را موازی قاب خمشی و محور قوی خمش که موازی با بال ستون است را موازی با جهت بادبندی قرار می دهیم )
* به دلیل اینکه در جهت قاب خمشی لنگر داریم پس باید جهت استقرار ستون همانند نکته 4 باشد در اینصورت سختی قاب خمشی افزایش می یابد و همچنین تغییرمکان قاب خمشی کاهش می یابد و اتصال مناسب تیر با بال ستون شکل خواهد گرفت .
5-در صورتی كه سازه در دو جهت بادبندی باشد بهتر است تیرریزی به صورت شطرنجی باشد و اگر سازه در دو جهت خمشی باشد جهت تیر ریزی تفاوتی ندارد.
6- در صورت استفاده از سیستم قاب خمشی بهتر است این سیستم در جهتی كه ساختمان دارای بعد بلند تری است اعمال شود (زیرا احتمالاً در جهت بلندتر تعداد ستون بیشتری نیز داریم و نیروی جانبی بین تعداد بیشتری ستون تقسیم می شود).
* درسیستم دو جهت قاب خمشی محور قوی ستون در جهت بعد بلندتر سازه قرار می گیرد تا تعادل سختی در هر دوجهت تنظیم شود .
7- درصورتی كه ستون گذاری مهندس معمار با شرایط سازه ای سازگاری نداشته باشد می توان ستون گذاری را حذف و با توجه به نقشه معماری مخصوصاً با رعایت ضوابط تامین پاركینگ مجداَ ستون گذاری كرد.
8-تعداد باد بند ها باید با توجه به تجربه و دید مهندسی كافی باشد تا در مراحل محاسبه نیاز به اضافه یا كم كردن آنها نباشد.
توصیه:
برای مثال در یك سازه حدود 300متر مربع در هر راستا 6دهانه ی بادبند دار مناسب است ولی در همه ی سازه ها ممکن است جوابگو نباشد.
9-حتی امكان نباید بادبند ها در بازشوها قرار گیرد(چون غیر از ایجاد مشكل در نمای ساختمان در هنگام بروز زلزله به دلیل وجود نیروی زیاد در آنها موجب لرزش و شكستن شیشه های بازشو هایی كه در بادبندها تعبیه شده اند می گردد) اما در صورت ضرورت بهتر است از بادبند های 8 شكل، 7 شكل و یا برون محور استفاده شود و با توجه به ضخامت ستونها وبادبند های مورد نظربا كمك نرم افزار Autocad ابعاد دقیق ومفید بازشوها محاسبه و ترسیم شود تا در هنگام اجرا مشكل ایجاد نشود.
10-بهتر است محل قرار گیری بادبندها نسبت به محور های وسط ساختمان متقارن باشد.
نكته:
-طبق آیین نامه 2800 استفاده از بادبند K شكل تنها در مورد ساختمانهای یك یا دو طبقه مجاز است ودر ساختمانهای بلندتر ممنوع است.
-استفاده از تیر های لانه زنبوری به عنوان تیر افقی دردهانه هایی كه دارای باد بند برون محور هستند مطلقاً ممنوع است.
11-بهتر است در سازه ستونی نباشد كه از دو طرفِ عمود بر هم بادبند به آن متصل شود چون اولاً به دلیل وجود نیروی زیاد در آن باعث بزرگ شدنابعاد ستون شده و ثانیاً با توجه به آیین نامه 2800 در تركیبات بارگذاری مشمول جریمه می شویم(تركیبات بارگذاری بیشتری را برای آن ستون در نظر می گیریم).
12- توصیه می شود حتماً بادبند را در یك قاب از بالا تا پایین ادامه داد كه این امر به دلیل عدم انفصال در انتقال نیروی زلزله از بالا به پایینِ سازه می باشد ولی در صورت عدم امكان میتوان آن بادبند رادرهمان صفحۀ قاب ودر دهانه كناری قرار داد.
13-اگر از بادبند قطری در یك قاب استفاده می كنیم بهتر است در قاب مجاور قرینۀ آن بادبند استفاده شود.
14-برای توزیع بهتر نیرو و انتقال آن به زمین، بهتر است در دو تراز پایین سازه با توجه به دید مهندسی و رعایت بند 1- 14 این فصل از بادبند به تعداد كافی استفاده شود(اغلب اوقات به دلیل وجود پاركینك در پایین ترین تراز این امكان فقط برای تراز پاركینگ امكان پذیر است).
15-بهتر است بادبند ها را در دهانه های بزرگتر قرار داد تا در دهانه های مشابه كوچكتر.
16-اگر در سازه قابی وجود داشته باشد كه آن قاب توسط دیافراگم سقف به سازه اصلی متصل نباشد زدن بادبند تاثیری در مهار نیروی زلزله ندارد. ( همانند ستونهای اطراف پله که از دیافراگم سقف منفصل هستند و در نتیجه نیروی زلزله توزیع نمی شود )
17- حتی الامكان باد بندها را در قسمتهای پیرامونی و خارجی سازه قرار دهید تا بازوی مقاومِ بزرگتری در مقابل پیچش ایجاد كنند .
نكته:
تعداد بادبند زیاد مناسب نمی باشد چون با علت بالا بردن سختی سازه زمان تناوب سازه را كاهش و در نتیجه موجب افزایش شتاب سازه می گردد و در نهایت موجب افزایش برش پایه می گردد.
18- نمی توان در یك فاب از از دو نوع سیستم مهار بندی(هم محور و برون محور)استفاده كرد و فقط با رعایت بند 2-3-8-9 آیین نامۀ 2800 ویرایش سوم مجاز به استفاده هستیم ولی در یك قاب می توان از دو نوعبادبند ولی با یك سیستم مهار بندی(مثلاً بادبند x و 8 كه هر دو هم محورهستند) استفاده كرد.
19-بهتر است اگر در بالاترین طبقه از بادبند 7 استفاده می كنیم در طبقۀ زیرین آن از بادبند8 استفاده شود چون این دو بادبند با هم تشكیل یك بادبند x می دهند واین كار را تا رسیدن به فونداسیون انجام می دهیم.
20-در سازه های فلزی باید ارتفاع سقف تیرچه بلوك 30سانتی متر و ارتفاع سقف كامپوزیت 40 سانتی متر در نقشه های معماری لحاظ شود.
21-در شرایط عادی در صورتی كه از لحاظ معماری مشكلی پیش نیاید استفاده از سیستم مهار بندی هم از لحاظ اجرایی و هم از لحاظ هزینه و زمان مقرون به صرفه است.
22- ضوابط طبقاتیِ شهرداری كه با عبارت M مشخص می شود(مثلاً M5 ) به این معنامی باشد كه به تعداد ِعددِ جلوی M ،طبقۀ مسكونی بالای پیلوت داریم.
23- طول بالكنها بهتر است از 20/1متر تجاوز نكند .
24-در بالكنهای با طول بیشتر حدود 60 تا 70 سانتی متر چون زیرتیرهای اطراف بالكن دستك داریم اتصال آنها به ستون باید به صورت مفصل باشد تا در انتقال نیرو و ممان ایجاد شده دستك نیز دخالت داشته باشد. و همچنین تیر ریزی بر روی این نوع بالكنها در جهت بلند تر(طولی) است.
25- بالكنهای با طول كم(حدود 60 تا 70 سانتی متر) باتیرچۀ ممان منفی اجرا می شود و در اكثر موارد در نرم افزار Etabs مدل نمی شود و یك نكتۀ مهم در اجرای این نوع تیرچه این است كه حتماً اتصال تیرهای اطراف بالكن به سازه باید گیر دار باشد چون اگر مفصل شود عملاً تمام ممان ایجاد شده در بالكن باید توسط میلگردهای ممان منفی تحمل شود ولی با این كار ممان بین تیر و میلگرد های ممان منفی تقسیم می شود.
26-در صورتی كه در سازه دارای ستون كوتاه باشیم حدود (50 تا 60 سانتی متر) یعنی به دلیلی مجبور باشیم بین 2 طبقه طبقه ای با ارتفاع كم تعریف كنیم آن ستونِ كوتاه باید برای برش كنترل شود.
27-در صورتی كه بخواهیم از سیستم قاب خمشی استفاده كنیم در شهر های با خطر پذیری زیاد و خیلی زیاد(شیراز و تهران) فقط می توان از قاب خمشی متوسط یا ویژه استفاده كرد و مجازبه استفاده از سیستم قاب خمشی معمولی نیستیم(رجوع شود به آیین نامه 2800 ویرایش سوم).
28- معمولاً عیار بتن ریزی های معمولی برای بتن فونداسیون و سقفها۳۵۰ کیلوگرم بر متر مربعو مقاومت 28 روزۀ آن(f'c) برابر۲۱۰کیلوگرم بر سانتی متر مربع است.
29- معمولاً میلگرد های فونداسیون از نوعA-III با تسلیم ۴۰۰۰کیلوگرم بر سانتیمتر مربع است البته در بعضی مواردA-II نیز استفاده می شود و bolt ها از میلگرد های A-II با تنش تسلیم۳۰۰۰ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع است .
30- معمولاً فولاد مصرفی در سازه های فلزی از نوع ST-37 با تنش تسلیم۲۴۰۰ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع و تنش نهایی برابر ۳۷۰۰کیلوگرم بر سانتیمتر مربع باشد.
31-در اسكلت فلزی(چه با سیستم قاب خمشی و یا سیستم مهار بندی و یا تركیب هر دو سیستم) حتماَ اتصال ستونها به فونداسون به صورت مفصلی می باشد و در سازهایی با اسكلت بتنی در تمام موارد،كلیۀ اتصالات موجود در اسكلت صلب می باشند.
32- معین كردنِ مشخصات و داده های پروژۀ مورد نظر مانند:مشخصات ژئوتكنیكی زمین،تنش مجاز خاك،محل قرار گیری پروژه،نوع مصالح مورد استفاده،تعداد طبقات و ارتفاع هر طبقه ، ابعاد زمین،مشخصات فولاد و بتنِ مصرفی و....
33-قبل از محاسبۀ سازه بهتر است بار انواع سقفها ، دیوارها ، پله ها محاسبه و آنها را تیپ بندی كرد.
34- دستک ها جهت تامین پایدار و تکیه گاهی مناسب برای بالکن های طره خواهد بود . در صورت وجود دستک در طره ها اتصالات بالکن طره می تواند مفصلی باشد .
35- دستک ها دو عملکرد دارند 1- عملکر فشاری 2- عملکرد کششی
* عضوی از دستک که عملکرد کششی دارد به نام آویز و عضوی که عملکرد فشاری دارد به نام دستک خوانده می شوند .
36- موقعیت مناسب دستک اتصال گره به گره می باشد در صورتی که به وسط ستون اتصال یابد لنگر اضافی به ستون اعمال می نماید و مقطع ستون بزرگتر طراحی می شود .
37- آویزها مقرون به صرفته تر است . تنها باید در طراحی عضو کششی طبق مبحث ششم بارهای زنده کف 33 درصد افزایش یابند .
38- اثر مولفه قائم نیروی زلزله بر بالکن های طره ضروری می باشد . در سازههای با ارتفاع بلند، سازههای نامنظم دارای خروج از مرکزیت جرم ، اثر گذاری مولف قائم بیشتر می باشد.
39- تغییر ابعاد ستون در ارتفاع در صورت عدم منطبق شدن مرکز ستون طبقه پایینتر با طبقه بالا ، نیروی محوری ستون بالا با یک خروج از مرکزیت به ستون پایین تر انتقال می یابد در نتیجه در ستون طبقه پایین لنگرها تشدید می شوند .
40 _ بار زلزله قائم کنسول تقریبا نصف وزن ثقلی خود کنسول می باشد .
41 _ استیفنرها در صفحه ستون توزیع لنگر برشی از روی ستون به صفحه ستون و کاهش تنش را بر صفحه را برعهده دارد.
42_ استیفنرها نقش گیردار بودن را ندارد بلکه شرط اصلی گیردار بودن ستون به صفحه ستون آرایش صحیح بولتها می باشد .
43_ دراتصال پای ستون اگر شرایط اتصال مفصلی باشد دریفت در طبقه اول زیادتر می باشد اماشرایط اجرایی صرفه اقتصادی را دارد . در صورت اتصال گیردار ممکن است بر اثر انتقال لنگر به فونداسیون احتیاج به پی از نوع گسترده باشد .
* شرایط گیرداری و آزاد بودن پای ستون را بر اساس نوع قاب انتخاب می کنیم به اینصورت که اگر قاب خمشی باشد اتصال پای ستون در همان جهت گیردار و اگر قاب مهاربندی باشد اتصال مفصلی را انتخاب و تنظیم می نماییم.
44_ دیافراگمها همان سقف ها با شرایط صلب و یا غیر صلب می باشد ، دیافراگم صلب یک صفحه صلب محوری می باشد و کاملا همبسته ،اکثر سقف ها با شرایط بتن رویه دارای شرایط صلبیت می باشند .
45_ ضخامت کف سازه ای به تنهایی صلب بودن سقف را تعیین نمی کند بلکه سیستم ها باربری جانبی هم دخیل می باشند .
* در سیستم قاب خمشی در صورتیکه کف تیرچه ها و میلگردها به درستی در تیر مهار شده باشند در نامنظم ترین پلان ها ، کف شرایط صلبیت را دارد.
*در سیستم مهاربندی در منظم ترین حالت کف صلب نخواهد بود بر این اساس باید دیافراگم صلب بررسی شود چون نسبت سختی دیافراگم به سختی سازه عامل اصلی است .(صلبیت دیوار برشی و مهاربند زیاد است و کف در مقابل آن نرم عمل می کند )
46_ از قرار دادن دبوار برشی و مهاربند در جایی که به کف متصل نیست پرهیز شود .
47_ مقطع ستونها بهتر است مربع باشد . در حالت یک جهت دیوار برشی وجهت دیگر قاب خمشی حالت مستطیلی اقتصادیتر است ، یعنی عرض تیر در جهت دیوار برشی باشد و طول در جهت دیگر
تیرها بهتر است مستطیلی باشند . برای تامین مقاومت خمشی لازم ، ارتفاع بهتر است از عرض بیشتر باشد . از آن جهت که لازم است آرماتورهای تیر در ستون مهارشود بهتر است که عرض تیر از ستون بیشتر نباشد .
* اگر ارتفاع تیر از نسبتی از طول دهانه بیشتر باشد نیازی به کنترل خیز نیست .
[/b]