1391/9/19 ، 11:04 صبح
آبساب:آجر تراش داده شده اي كه با آجر ديگر در آب ساييده شده باشد.
آجر پيش بر :آجري كه قبل از پخت به صورت دلخواه شكل داده اند.
آژند:ملات.
آفتاب كور: بخش رو به غرب.
آمود:تزوينات الحاقي– نماسازي سنگي-آجري كاشيكاري و گچكاري.
آوگون:انتهاي پاي گنبد.
آهيانه:در گنبدهاي دو پوسته پوشش زيرين را گويند.
آسمانه:سقف..
ارش:در معماري به اندازه شش گره 40 ساني متر.
ازاره:بخشي از پائين ديوار است كه معمولا براي استحكام بيشتر آمودي از سنگ و كاشي دارد.
ازج- ازغ:در معماري پوشش منحني)سغ ( را گويند.
اسليمي:نقش گردان يا انحنا دار.
اسپر:ديوار جداكننده - ديواري كه ميان دو پايه باربر مي سازند.
اشكوب:طبقه - سقف .
افراز:بلندي– ارتفاع.
انبسان:كنتراست.
اندود ديمه:انودي از خمير آهك و خاكستر چوپبدست مي آيد براي آبندي بدنه آبگيرها و ديوارهابه كار مي رود.
اوزير-افريز:واداشتن – در معماري به معني استخوان بندي بناست.
ايدري:مطالحي كه از محل برداشته شده است.
باد پيچ- باد پروا- باد هنج:تركهايي كه جهت قرار گرفتن باد در تاق ايجاد مي گردد – به باد گير هم گفته مي شود.
بستو:نوعي قوس بيضي شكل كه در ساخت گنبد استفاده مي شود ونيست فاصله كانوني به دهانه آن 3 به 4 است.
بوم آورد:از محل – حاصل خود محل.
بيز:به معناي تاب است در معماري نوعي چفد(قوس)بيضي شكل.
پاد ياو:حياط دور بسته اي كه حوض يا جوي آب در ميان داشته باشد – گودال باغچه.
پا راستي:در معماري ايران چفد و تاق و گنبد را از جاييكه شروع مي شده قطه نمي كردند بلكه تكه ايي را بصورت عمود بالا برده سپس منحني را شروع مي كردند .
پاكار: جايي كه تاق شروع مي شود.
پالار: تير حمال يا چيزي كه فرسپ روي آن مي افتد.
پتكانه:تاق بندي –تاقچه بندي.
پتكين: يعني چيزي كه از پايين به بالا مي آيد تونگان يا پيش كرده ( در خوزستان تونجه گويند.
پدپيل:پشت بند – ديوار يا نيم تاقي كه در پشت ديوار براي نگهداري آن بسازند.
پد جفت:تضاد تنوع كاري كه براي برهم زدن قرينه و يكنواختي انجام دهند.=پا جفت.
پده:در ختان بي بار – شورانه- تبريزي- سپيدار.
پرورز:قاب – آرايه هايي به صورت قاب بندي مربع و مستطيل در نماي ساختمان .
پرورز بندي:قاب بندي.
پكفته- پت كوفته:آجر خشت يا سنگي كه بطور عمودي در محلهاي خالي ديوار مي چسبانند .
پنام:عايق.
پنجه پي:بيرون زدگي پي از ديوار.
پنج او هفت:چفد معروف ايراني – پنج يعني در گاه . او هفتن يعني پوشاندن.
پيمون:اندازه مقياس- اندازه هاي معين و مسخصي كه در طرح تكرار مي شود.
پيلك:ستونك باريكو كوچكي كه سر سوك دو ديوار قرار مي گيرد.
پيس پيسه:موزائيك هاي رنگي جهت تزئين.
تر كشي:ريسمان كشي.
ترك بندي:نوعي از ساختمان تاق و گنبد بصورت شعاعي و ترك ترك.
تنابه:تالار بزرگ - سرسرا.
تونگان:مقرنسهاي سر ستون مانند سر سنونهاي عالي قاپو و چهل ستون.
تويزه:دندههاي اصلي پوشش تاق- لنگه – قالب.
تير كش:رخنه اي در زيركنگره بارو – سوراخي كه در شكاف آن تير مي اندازند.
جهازه– پالانه:براي جلوگيري از واردشدن بار بصورت مستقيم بر در گاهها تاقي ديگر روي آن مي زنند تا بارها را به جرزها منتقل نمايد.
چغازنبيل:چغا به معني تپه-كوه بلندي-چغازنبيل به معني كوه بافته شده.
چفت:قوس.
چفت آويز:نوعي مقرنس كاري كه آويخته از سقف است.
چكاد:در ايوانها فاصله بين تيزه قوس تا رخبام.
چمانه:نوعي قوس كه از تقاطع دو بيضي بدست مي آيد.
چندن:چوب سختي است كه از هندوستان مي آورند.
چهار ستون:جرزي كه در چهار گوشه آن پيلك داشته باشد.
چهار بخش:نوعي پوشش كه از تقاطع دو تاق آهنگ بوجود مي آيد.
خان خوره:خان =كاروانسرا- خوره =محل.
خفت افتادن:پايين افتادن.
خود:پوشش رويين گنبد.
خوانچه:سقف آويخته اي كه براي دهانهاي بزرگ از تاق مي آويزند.
خوانچه پوش:قطعات مختلف بين كاربندي كه بين دوتويزه را مي پوشانند.
خياره:شيارهاي روي ستون.
خيشخان:هواكشهاي روي پشت بام.
دسكره:كوشك و ساختماني كه در ميان باغهاي بيرون شهرو در روستاها وتفرجگاهها مي سازند.
دوال:عنصري كه بعد از كلاف بندي پاي تاقها بر روي پنجره ها جرزها و بالاي تاقچه ها با گچ و با شكلي ساده كه برجسته تر از ديوار است مي سازند.
رخبام:پيش آمدگي لبه بام – لبه بام و جايي كه نماسازي تمام مي شوند.
رگ چين:چيدن ساده آجر و سنگ و خشت لايه لايه روي هم.
رنگ بداقي:رنگ نزديك به بنفش كه از دوره قاجاريه در كاشي سازي مر سوم شد.
رنگ نگون سار:رنگ بنفش مانند گل نگون سار.
رود زن:بند و سدي كه براي ذخيره آبدر پيش رودها بندند.
روشندان:شبيه كلاه فرنگي است عنصري جهت نور گسري بصورت عمودي بر روي تاقها قرار مي گيرد .
زغره:پيلكي كه دور چفت نيز مي چرخد.
زمود گري:نقشبندي.
ژاژ:نوعي خار كه در مناطق كويري بجاي كاه در كاهگل استفاده مي كنند.
سبويي:نوعي چفد كه از تقاطع دو بيضي بدست مي آيد..
ستاوند:چهل ستونهايي كه در سه طرف ديوار ندارند مانند چهل ستون.
ستون آوند:مكانهايي كه فقط يك طرف آن ستون دارند.
ستون چهار پري:ستوني متشكل از چهار پيلك به هم پيوسته.
سفال مهري:قطعات سفالي كه بصورت پيشبر از گل نپخته مي برند و روي آن مهر زده و سپس آنرا مي پزند كه گاهي لعابدار نيز هست.
سفره خانه:اتاق پذيرايي.
سكنج:سه يعني برون آمده –كنج بيرون آمده –شكلي كه از تقاطع دو تاق به وجود مي آيد.
سنبوسه:در كاربندي قسمت مثلثي بالاي شاپركها است.
سنگ پا تراش:سنگي كه خيلي تراشيده شده باشد .
سيمگل: دانگچ ملاتي از مايه و گل رس و اندكي گچ نيمكوب . گلي مركب كه نماي ساختمان را با آن مي پوشانند .
شاپرك:يا سرمه– در كاربندي عنصري است كه دو شلع پاسسن آن بلند تر از دو ضلع بالاست – معمولا در بالاي پا باريك و سوسني قرار دارد.
شش بند:ستاره تزئيني- نوع معروف آن ش بند شيرازي است – در گره سازي معمول است.
شكنج:چين و شكن تاق بندي زير گنبد.
شنگه:در معماري چوبهاي كوچكي است كه به صورت عمودي در ديوار مي گذارند تا خر پا را به آن ببندند ستونكي كه برروي آهيانه گنبد گذاشته شده و خود گنبد نيز به آن مي چسبد و بر ستون وسط آن ميله قرار مي دهند.
صفه-چفته:سرپوشيده در خراسان به هر سر پوشيده اي اعم از پوشش منحني يا تخت مي گفتند و در جاهاي ديگر به ايوانها و تالارهايي كه با تاق پوشيده شده اند اطلاق مي گردد . سكوي بدون سقفي كه در سطح بالاتر از سطح حياط است و معمولا در جلوي فضاهاي بسته قرار مي گيرند.
صندوقه:حفرههايي كه در داخل ديوار و با قرار دادن آجر بدست مي آيد.
طره:قسمتي از لبه بالاي پنجره پيش مي آيد.
طنبي:يعني چادر – در معماري اتاق بزرگي است كه در وسط ساختمان قرار دارد و اطراف آن ديگر فضاها ميگيرند .به اتاق دراز نيز مي گويند.
غوره گل:نوعي شفته است كه در شيب بندي يام ها استفاده مي شود در غوره گل بجاي آهكاز نخاله گچ و حاك استفاده مي شود.
فرسپ:شاه تير.
فريز:تمامي نقشهاي باريك اصلي افقي.
قطار=كتار:مانند دوال است با اين تفاوت كه در زير آن پايه ها و يا مقرنس كاري داشته باشيد.
قواره:آجر چوبی كه جهت تزئينات بصورت منحني بريده مي شود.
قوس تيزه دار:قوسهايي كه در نوك آن تيزي دارد. تيزه دار را جناغي نيز گويند.
قوس مازه دار:قوسهايي كه تيزه دار نيستند.
كار:تاق قوس.
كاشي هفت رنگ:كاشي سفيد لعابدار را نقاشي كرده آنرا داخل كوره مي گذاشتند و در كار تنظيم مي كردند.
كانه پوش:تاق كوچكي كه پشت تاق جهت شيبدار كردن آن مي زنند به آن كوره پوش نيز مي گويند.
كژاوه=كجاوه:پوشش بين دو تويزه كه از دو طرف از چفدها تبعيت مي كند..
كليل:يك نوع قوس كم خيز ايراني.
كليل پارتي:كليلي كه در دوره اشكاني مورد استفاده زياد داشته است.
كل آفرنگ:كلاه فرنگي –گنبد تاج مانند –ساختمان ميان باغها.
كمر پوش:پوششي كه در كمر فضايي زده مي شود و آنرا به دو طبقه تبديل مي كند .
كوردر:در گاه نما – روزنهاي نما.
كوچه:دهانه.
كوشك:ساختماني كه در ميان يك حياط و باغ قرار گيرد.
كيز:جايي كه پا كار تاق مي نشيند.
گچ بري زبره:گچ بري كه اطراف آن خيلي ساييده نشده باشد.
گچ بري برجسته:گچ بري كه برجستگي كمي دارد.
گچ بري برهشته:گچ بري كه خيلي بيرون آمده.
گچ بري پته:كچ بري كه روي كرباس آهار دار انجام مي شود..
گچ تراش:شبيه معرق است گچ را در فطعاتي كه مي خواستند مي بريدند و روي كار سوار مي كردند.
گريو:استوانه بلند زير گنبد سافه و گردن گنبدهاي دو پوسته گسسته.
گره سازي:نقشهايي كه به صورت شكسته است و خطوط مستقيم دارد.
گله:نقش برساو شده اي كه بصورت تك يا تكرار شده باشد - موتيف.
گل انداز:نماسازي كه در آجر چيني است و در كل نقش گلي را نشان مي دهد.
گنبد تركين:گنبدي كه پوسته حمال آن به صورت ترك ترك ساخته شده است.
گنبد خاگي:خاگ به معني تخم مرغ است . گنبدي كه است كه از دوران بيزكند به وجود مي آيد مانند گنبد تاج الملك مسجد جامع اصفهان.
گنبد رك:گنبدهاي نوك تيز مخروطي و هرمي .
گنبد كمبيزه:گنبدي كه قاعده اش به جاي دايره بيضي باشد.
گير:جايي كه تير در ديوار مي نشيند.
گيري:ايوانها و تالارهاي منفرد.
لاپوش:يا پر- طاق ضربي.
مرد گرد:غلامگردش- راهرويي كه پيرامون بنا مي گردد.
مقصوره:گنبد خانه –قسمت اصلي مسجد است كه محراب در آن قرار مي گيرد . در اصل محل محراب گفته مي شود.
معقلي:گره سازي مختلط آجر وكاشي.
ميانسرا:حياط.
گنبدنار:گنبد پيازي و نيم كره..
نال در گاه:چوب يا قوس پوشش در گاه.
نخير:قسمتهاي تو رفته در پلان.
نسار-نسر:قسمت پشت به آفتاب ساختمان.
نقش برگ كنگري:نقشي الهام گرفته از برگ كنگر- نمونه آن در گنبد خانه مسجد جامع قزوين مي توان مشاهده كرد .
نگين:در گره سازي آجري قطعاتي از كاشي را بصورت ساده استفاده مي كرده اند كه نمونه بسيار زيباي آن را در برج اخنجان ديده مي شود.
نهالين:تشكي ويا چهاي بالش كه به جاي ميل استفاده مي شد.
نهاز:بيرون زدگي در پلان.
نهور:پرسپكتيو.
واكوفته:براي نما دادن به آجر با دو تخته دو طرف آنرا صاف كرده استفاده مي كنند .
اپدته:گنبد خانه و عمارت اصلي.
هره:آجري كه به صورت نره ميگذارند در خراسان خزند گفته ميشود.
هر نو:سوراخ سقف.
هرزه بندي:بند عمودي بين آجرها..
هدش:نشيمن-هديش=تالار.
هشتي:هشت =برجسته-بيرون آمده تنها جايي كه از منطقه بسته خانهبيرون مي آمدهو ارتباط با خارج داشته جهت ايجاد مكثتقسيم فضايي جهت انتظار.
هشت گير:نوعي گره سازي تزئيني برجسته و فرو رفته. هشت گير=برآمده=گود فرورفته.
هلو چين:تاب –سهمي-قوس شكل نيمه تخمه مرغي- نوع معمول چفد در شما ايران- تاق بار بر – نيم بيضي.
هولي:ساختمانهايي كه از سقف نور مي گيرند.
هور:طرح يا پروژه.
يزدي بندي:نوعي ترك بندي و كاربندي – آرايشي در زير پوشش.
[URL=][/URL] برای دسترسی به فایل باید عضو سایت شوید (کلیک کنید)
گمشده این نسل اعتماد است نه اعتقاد
اما افسوس که نه بر اعتماد اعتقادیست و نه بر اعتقادها اعتماد . . .