با سلام به همگی دوستان
اخیرا پرسش و پاسخی در سایت آقای دکتر حسین زاده مشاهده کردم که دقیقا در مورد
مسئله مدل کردن یا نکردن خرپشته و همچنین نیروی زلزله ی خرپشته هست
((با توجه به اینکه روش CQC روشی جامع جهت تحلیل دینامیکی بوده به اینصورت که فاصله میان جرم دو درجه آزادی متوالی نتیجه تحلیل رو مخدوش نخواهد کرد. طبق عرف رایج آیا مدلسازی طبقه خرپشته در نرم افزار نتیجه تحلیل را از واقعیت دور خواهد کرد؟
---------
پاسخ: با سلام، ایرادی بر روش CQC نداریم یعنی مودهای نوسان و ... صحیح محاسبه می شوند. منتها بندهای آیین نامه مواردی را مطرح می کنند که برخی از طراحان جهت اقتصادی تر شدن طرح خرپشته را مدل نمی کنند. موضوع این است که استاندارد 2800 می گوید اگر وزن خرپشته کمتر از 25 درصد باشد می توان آنرا به عنوان یک سازه الحاقی به پشت بام منظور کرد. حال یک سازه 7 طبقه را درنظر گیرید (که در واقع خرپشته طبقه 8 آن خواهد بود) دو حالت را بررسی می کنیم: 1- خرپشته مدل شود (کلا 8 طبقه خواهیم داشت) 2- طبقه خرپشته مدل نشود ولی در عوض وزن آن به طبقه 7 اعمال شود (کلا 7 طبقه خواهیم داشت).
در حالت 1 نیروی جانبی مربوط به خرپشته در تراز طبقه 8 به سازه وارد می شود (در آنالیز دینامیکی). ولی در حالت 2 نیروی مربوط به خرپشته به تراز طبقه 7 وارد می شود. سوال: در کدام حالت لنگر واژگونی سازه و نیز لنگر در پای ستونهای طبقات پایین بیشتر خواهد بود. مسلما حالت دوم اقتصادی تر خواهد بود و آیین نامه هم مجاز می داند.
بحث مهمتر اینکه اگر سازه شما یک سازه فولادی بادبندی شده (اتصالات تیر به ستون مفصلی) باشد، در صورتی که خرپشته را مدل نمایید، در آنالیز دینامیکی به جهت وارد شدن نیروی زلزله بر آن باید در هر دو جهت در طبقه خرپشته بادبند قرار داده شود و بدین جهت برخی طراحان آنرا در مدل نمی آورند. البته در قابهای خمشی (مثلا در سازه های بتنی) این مشکل را نداریم و می توان خرپشته را مدل کرد (بنده خود در این موارد مدل می کنم).
یک بحث دیگر هم در تحلیل استاتیک معادل داریم که باید حتما توجه کنید و آن این است که اگر شما خرپشته را مدل کنید و بار استاتیکی معادل به صورت user coefficient تعریف نمایید و هنگام تعریف در قسمت Story range تراز طبقه 7 را (به جای طبقه 8) اتنخاب نمایید، نیروی جانبی مربوط به خرپشته منظور نخواهد شد که نادرست است که برای رفع مشکل باید یک بار اضافی (مانند باری برای جرم دیوارهای طبقه آخر وارد می کنید) در تراز طبقه 7 وارد نمایید.))
لطفا دوستان نظراتشونو اعلام کنن که درست ترین روش چیه
1-مدل نکردن و اعمال بار خرپشته
2-مدل کردن و المال بار زلزله
3-مدل کردن و اعمال جرم مانند mass و اعمال نکردن بار زلزله
اخیرا پرسش و پاسخی در سایت آقای دکتر حسین زاده مشاهده کردم که دقیقا در مورد
مسئله مدل کردن یا نکردن خرپشته و همچنین نیروی زلزله ی خرپشته هست
((با توجه به اینکه روش CQC روشی جامع جهت تحلیل دینامیکی بوده به اینصورت که فاصله میان جرم دو درجه آزادی متوالی نتیجه تحلیل رو مخدوش نخواهد کرد. طبق عرف رایج آیا مدلسازی طبقه خرپشته در نرم افزار نتیجه تحلیل را از واقعیت دور خواهد کرد؟
---------
پاسخ: با سلام، ایرادی بر روش CQC نداریم یعنی مودهای نوسان و ... صحیح محاسبه می شوند. منتها بندهای آیین نامه مواردی را مطرح می کنند که برخی از طراحان جهت اقتصادی تر شدن طرح خرپشته را مدل نمی کنند. موضوع این است که استاندارد 2800 می گوید اگر وزن خرپشته کمتر از 25 درصد باشد می توان آنرا به عنوان یک سازه الحاقی به پشت بام منظور کرد. حال یک سازه 7 طبقه را درنظر گیرید (که در واقع خرپشته طبقه 8 آن خواهد بود) دو حالت را بررسی می کنیم: 1- خرپشته مدل شود (کلا 8 طبقه خواهیم داشت) 2- طبقه خرپشته مدل نشود ولی در عوض وزن آن به طبقه 7 اعمال شود (کلا 7 طبقه خواهیم داشت).
در حالت 1 نیروی جانبی مربوط به خرپشته در تراز طبقه 8 به سازه وارد می شود (در آنالیز دینامیکی). ولی در حالت 2 نیروی مربوط به خرپشته به تراز طبقه 7 وارد می شود. سوال: در کدام حالت لنگر واژگونی سازه و نیز لنگر در پای ستونهای طبقات پایین بیشتر خواهد بود. مسلما حالت دوم اقتصادی تر خواهد بود و آیین نامه هم مجاز می داند.
بحث مهمتر اینکه اگر سازه شما یک سازه فولادی بادبندی شده (اتصالات تیر به ستون مفصلی) باشد، در صورتی که خرپشته را مدل نمایید، در آنالیز دینامیکی به جهت وارد شدن نیروی زلزله بر آن باید در هر دو جهت در طبقه خرپشته بادبند قرار داده شود و بدین جهت برخی طراحان آنرا در مدل نمی آورند. البته در قابهای خمشی (مثلا در سازه های بتنی) این مشکل را نداریم و می توان خرپشته را مدل کرد (بنده خود در این موارد مدل می کنم).
یک بحث دیگر هم در تحلیل استاتیک معادل داریم که باید حتما توجه کنید و آن این است که اگر شما خرپشته را مدل کنید و بار استاتیکی معادل به صورت user coefficient تعریف نمایید و هنگام تعریف در قسمت Story range تراز طبقه 7 را (به جای طبقه 8) اتنخاب نمایید، نیروی جانبی مربوط به خرپشته منظور نخواهد شد که نادرست است که برای رفع مشکل باید یک بار اضافی (مانند باری برای جرم دیوارهای طبقه آخر وارد می کنید) در تراز طبقه 7 وارد نمایید.))
لطفا دوستان نظراتشونو اعلام کنن که درست ترین روش چیه
1-مدل نکردن و اعمال بار خرپشته
2-مدل کردن و المال بار زلزله
3-مدل کردن و اعمال جرم مانند mass و اعمال نکردن بار زلزله